گفتاری از شیخ حسین انصاریان؛
تجلی امامت حضرت ابراهیم در حضرت جوادالائمه(ع)
عطر حرم: امامت ابراهیم در وجود مقدس حضرت جواد تجلی كامل دارد، توحید از افق وجود حضرت ابراهیم تجلی داشت عین همان توحید هم از افق وجود حضرت جواد متجلی است.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، متن زیر گفتاری از شیخ حسین انصاریان است كه در ادامه می خوانید؛ به جهت اینكه مایه و محور بحث را عنایت كنید بحث درباره جایگاه عظیم و الهی و عرشی و ملكوتی امامت است و ذات مقدسی كه به اراده حضرت حق و جعل حضرت حق در این جایگاه قرار دارد. از دو آیه قرآن استفاده می گردد كه ارتداد از اسلام الهی و رویكرد به اسلام زمینی و ساختگی تحقق پیدا خواهد نمود و تحقق هم پیدا كرد. یك آیه در سوره مباركه آل عمران است، آیه صد و چهل و چهار، كه كاملا از آیه استشمام می گردد پروردگار تلویحا خبر ارتداد به اسلام زمینی را و پشت كردن به اسلام آسمانی را خبر می دهد. أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِكُمْ اگر عمر پیغمبر من به مرگ یا به شهادت سربیاید، كه سر هم می آید، به جامعه زمان پیغمبر می گوید، انقلبتم علی اعقابكم به روزگار جاهلیت و پدران جاهلی تان و فرهنگ پلید و منهت جاهلیت برمی گردید؟ در علم خدا بود كه بله برمی گردند بنابراین می فرماید وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقِبَیْهِ آنهایی كه ارتداد از اسلام حقیقی پیدا می كنند فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ شَیْئاً هیچ زیانی به پروردگار نمی رسانند با ساختن یك اسلام قلابی ولی برگرداندن فرهنگ جاهلیت زیر لغت اسلام، اما بدانید وَ سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاكِرِینَ ﴿آلعمران، ۱۴۴﴾، سین سین تحقیق است، یقینا شكرگزاران را، یعنی شكرگزاران اسلام واقعی را یعنی عمل كنندگان به اسلام واقعی را آنهایی كه می ایستند و نعمت اسلام الهی را عمل می كنند، چون شكر حقیقتش جنبه عمل دارد، من پاداش می دهم. یعنی همه مرتد نمی شوند یك عده ای می مانند حوادث تلخ را تحمل می كنند صبر می كنند و به خاطر فشار مشكلات از اسلام الهی فرار نمی كنند و به اسلام جاهلیت نمی پیوندند این یك آیه. آیه دوم آیه ۵۴ سوره مباركه مائده است دارد با امت زمان پیغمبر سخن می گوید، مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ ﴿المائدة، ۵۴﴾، اگر شما از دین ارتداد پیدا بكنید، ارتداد از دین هم میوه بسیار تلخ ارتداد از ولایت خاندان است، چون دین الهی پس از پیغمبر بی كم و زیاد پیش خاندان بود، وقتی از خاندان برگردند یعنی از دین الهی برگشتند، از دین الهی كه برگردند باید بشینند یك دین جاهلی برای جذب مردم و به خصوص نسل های بعد بسازند، اما پروردگار می فرماید شما اگر برگردید كه برگشتند فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی اَلْكٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ. از اصحاب امیرالمومنین را شامل می گردد آیه تا شیعه واقعی این زمان را، و پس از این زمان را، چون این چهار تا خصلتی كه در ابتدای آیه شریفه هست یحبونهم و یحبونه، اذلت علی المومنین اعزت علی الكافرین و دو خصلت جهاد و مقاومت در برابر ملامتگران شرق و غرب فقط در شیعیان واقعی خاندان ظهور داشته و ظهور دارد. شما غیرشیعه را با همین آیه ۵۴ بسنجید ببینید این اوصاف شش گانه در جوامع غیرشیعه هست ما كه نمی بینیم، این دو آیه. و اما از روایات صحیحه محكم صحیح بخاری، كه به نظر خودشان از روایات صحیحه است این ارتداد از اسلام واقعی و تغییر دین صریحا استفاده می گردد. كه من با لطف خدا تلفیقی از احادیث جلد هشتم صحیح بخاری، مجلدات تازه چاپ شده، و جلد پنجم و جلد یكم این واقعیت را كه هم قرآن اطلاع داده و هم این روایات برایتان بیان می كنم و اما جلد هشتم. بخاری با رجال قوی خودشان و با سند نقل می كند، و جالب این است كه راوی اولیه هم ابوحریره است، این خیلی جالب است، خود ابوحریره ضد دین بوده ضد توحید بوده و جزو سازندگان اصلی پیكر جاهلیت پس از پیغمبر زیر پوشش اسلام، ایشان می گوید وجود مبارك رسول خدا فرمود قیامت ایستادم كجا ایستاده؟ در پیشگاه پروردگار اذا برحت من اصحابی، ناگهان یك جمعی یك گروهی نه همه، گروهی از اصحاب من آشكار می شوند در مقابل من و می آیند به طرف من، اما از كنار كوثر تمام اینها را برمی گردانند، می گویند اینجا جای شما نیست بودن در محضر پیغمبر هم در لیاقت شما نیست برگردید، وقتی اینها را برمی گردانند من با دلسوزی می گویم یا رب اصحابی، پروردگار من مالك من، مربی من، اصحاب هستند فیقال انك لا تقری ما احدثوا بعدك، حبیب من نمی دانی كه اینها پس از مرگ تو چه كردند، و چه مسائل جدیدی را به نام اسلام به خورد بندگان من دادند، ارتدوا بعدك، حبیب من اینها پس از تو از آن اسلامی كه تو تبلیغ كردی برگشتند و رو برگرداندند و حبیب من اینها نه اینكه لیاقت آمدن پیش تو را ندارند و نه اینكه نباید از حوض سیراب بشوند اینها باید بروند به طرف آتش. وقتی كه خدا خبر جنایات اینها را به پیغمبر می دهد رسول خدا با رنج روحی و ناراحتی برمی گردد و فریاد می زند سحقا سحقا لمن غیّر بعدی، دور باشید دور باشند دور باشند مترود باشند كسانی كه پس از من تغییر در دین من تولید كردند. یك چند تا از تغییراتی كه در دین بوجود آمد باز از كتاب صحیح بخاری برایتان عرض بكنم، و تفسیر فخر رازی چاپی كه این روایت در جلد یازدهمش است این كتابها همه چاپ های مختلف خورده الان هم وسایل الكترونیكی راحت كرده پیدا كردن روایات را در چاپ های مختلف. آیه ششم سوره مائده شكل وضو را كاملا بیان می كند بی ابهام، إِذٰا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَیْدِیَكُمْ إِلَی اَلْمَرٰافِقِ ﴿المائدة، ۶﴾ این برای دو تا عضو، صورت دست غسل باید بشود، آب بریزید بشوئید، و دستتان هم همینطور الی المرافق غایت را می خواهد بگوید نه ابتدا و آخر را غایت در مغیا است، من ندارد كه بگوییم صرت من البصرة الی الموفه از سر انگشتانتان تا اینجا را بشوئید، نه الی المرافق یعنی غایت در مغیا است این یك مسئله غیرقابل تردید است و اما سرتان و دو تا پایتان را وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ، مسح در آیه غیر از غسل است یعنی دو تا باب است دو تا باب. اینجا انس ابن مالك نقل می كند كه نزل القرآن بالمسح، آیه شریفه به مسح سر و قدم نازل شده و السنة بالغسل اما اینها آمدند گفتند كه نه پا و دست را باید شست اصلا از نظر علم اصول خودشان، سنت در مقابل صریح قرآن تاب مقاومت دارد؟ اگر در روایت یا در سنت چیزی مخالف صریح كتاب خدا بود كه خودشان به ما دستور دادند فاضربوه علی الجدار پرتش كن طرف دیوار هیچ ارزشی ندارد. این كلام بزرگان آنهاست نزل القرآن بالمسح، لا بالغسل، اگر غسلی در كار آوردند ضد قرآن مجید است این یك تغییر. یعنی پس از پیغمبر البته چند سال پس از پیغمبر این تغییر را در وضو دادند، فخر رازی از ابن عباس اكرمه شعبی، انس ابن مالك، حضرت باقر، ذیل آیه ششم مائده نقل می كند كه مسح درست است غسل باطل است این تغییر در وضو. و اما باز بخاری نقل می كند این هم روایت عجیبی است كه ظهری می گوید من در دمشق به دیدن انس ابن مالك رفتم یبكی همینطور گریه می كرد نه اینكه یك لحظه گریه كند و بند بیاید یبكی فعل مضارع و دلالت بر استمرار هی گریه گریه گفتم چه شده؟ گریه داشته، آن هم گریه مستمر، چه شده؟ گفت ما ادركت شیئا چیزی را نیافتم غیر هذه الصلاة كه سالم مانده باشد از كل دین پیغمبر غیر از این نماز و قد ضیعت الصلاة این نماز را هم به هم ریختند و عوض كردند به هم ریختند. بسم الله را نمی خوانند اگر هم برخی از مذاهبشان بخواند جهرا نمی خواند احتیاطا می خواند فخر رازی در جلد اول تفسیر می گوید چقدر درباره این بسم الله علمای مذاهب ما بحث كردند بحث كردند حرف زدند، من تابع این را فخر رازی می گوید این دیگر آخوند خیلی باسوادشان است من تابع فتاوای مذاهب خودمان نیستم، من نمازم را كه می خوانم هم بسم الله می گویم و هم بلند می گویم در تمام نمازها چرا؟ می گوید به جهت اینكه فخر رازی قرن هفتم بوده، می گوید به جهت اینكه علی ابن ابیطالب تمام بسم الله را می خوانده و جهرا هم می خوانده بلند و بعد این جمله زیبایی طلای بیست و چهار عیار را در جلد اول تفسیرش آورده، خیلی جالب است این جمله خیلی. من اتخذ علیا خیلی دقت بفرمایید خیلی من اتخذ علیّا اماما فی دینه و دنیاه فقد استمسك بالعروة الوثقی، پس فخر رازی دنبال نماز ساختگی و قلابی و تغییر داده شده نرفت، و اما عمران ابن حصین می گوید من این را در جلد اول صحیح بخاری است، می گوید من یك بار آمدم به علی ابن ابیطالب اقتدا كردم، نمازی كه علی خواند ذكرنا صلاة صلینا مع رسول الله دیدم این نمازهایی كه دیگران می خوانند اصلا نماز پیغمبر نیست، و هم بااقتدای به امیرالمومنین یاد نمازهای زمان پیغمبر افتادم چون نماز علی مساوی با نماز پیغمبر بود و نمازهای پس از پیغمبر همه قلابی و به هم ریخته و بی نظم شده و غیر از نماز قرآن و پیغمبر است. بقیش هم كه ما در دروس خارج در تطبیق فقه شیعه فقه اهل بیت، با فقه مذاهب دیگر می فهمیم كه پس از مرگ پیغمبر كل دین را به تغییر كشیدند و یك دینی ساختند كه مغز این دین جاهلیت است روكشش نه كلمه اسلام است. داخلش تلخ و دوزخ است اما ظاهرش اسم های قشنگی دارد نماز است حج است، روزه است و موارددیگری كه در فقه بیان شده مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در مدت عمر فقه و اصولشان هم در درس هم در غیردرس خیلی توجه به فقه غیر خاندان داشتند كه با استفاده از آن تغییرات سلامت دین را بیشتر بتون آرمه می دیدند. خب این مقدمه بحث، اگر خداوند مهربان اراده جعل امامت نمی كرد، انبیاء می آمدند و دین را ابلاغ می كردند و از دنیا می رفتند یكیش هم پیغمبر عظیم الشأن اسلام خدا اگر به مستحفظه قرار نمی داد كه دین را حفظ بكنند و با گذشتن از جان به مردم بگویند دین این است توحید این است، نماز این است، احكام این است، حلال و حرام این است، حالا یا آشكارا بگویند غیر از اینی كه ما می گوییم دین خدا نیست و باطل است یا با همین اعلامشان به مردم بگوینددین واقعی این است و آنها ساختگی و قلابی است. اگر این جعل اتفاق نمی افتاد یعنی خدا پس از پیغمبر امامانی را اوصیایی را، معصوم قرار نمی داد یقیناامروز از دین خدا هیچ اثری نمانده بود. یقینا. یعنی اگر امام نبود ما هم الان دینمان دین جاهلیت بود ولی با رنگ روكشی اسلام. ولی خداوند متعال در قرآن اعلام نمود إِنّٰا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّكْرَ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ ﴿الحجر، ۹﴾، حفظ قرآن با ولایت خاندان است حفظ قرآن با امامت ا هل بیت است وقتی به ابوحنیفه حضرت صادق فرمود شنیدم كلاس تفسیر قرآن باز كردی گفت بله، امام فرمودمعنی این آیه چیست؟ فِیهِ آیٰاتٌ بَیِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً ﴿آلعمران، ۹۷﴾، گفت یعنی هر حاجی بیاید مقام ابراهیم امنیت كامل دارد فرمود این آیه كه در قرآن است چطور امنیت یاران عبدالله ابن زبیر و خود زبیر را كنار بیت تامین نكرد همه را كشتند، چطور تامین نكرد؟ سال گذشته در افتادن جرثقیل دوازده تا از ایرانیان كشته شدند همه هم كنار مقام بودند، چیست مفهوم این آیه؟ گفت من نمی دانم فرمود پس چطور قرآن تفسیر می كنی گفت حالا خودتان بگویید و من دخل آمنا یعنی چی؟ فرمود دخل فی ولایتنا كسی كه معترف به امامت ما بشود و اقتدای به امامت ما بكند آمنا من عذاب الاستیصال فی الدنیا و عذاب الآخرة نه هر كسی برود كنار یك سنگ بنشیند كاملا از حادثه در امان است نه این نیست. خب این امامت چیست؟ حالا خدا قرار داد مقام امامت چیست؟ برادرانم، حتما حتما برای درك عمقی مقام امامت به روایت مسلم مرزی در جلد اول اصول كافی باب الاضطرار الی الحجه رجوع كنید امام هشتم در این روایت غوغا كرده در شناساندن مقام امام و امامت، یعنی جایگاه امام، ما روایتی را نظیر این روایت در تمام كتب حدیث نداریم. و ای كاش یك لجنه ای، یك دو نفری یك یك نفری این روایت را در پانصد ششصد صفحه توضیح عمقی می داد حداقل شیعه بداند امام كیست جایگاه امامت چیست. چه كسانی به امامت انتخاب شدند وَ إِذِ اِبْتَلیٰ إِبْرٰاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ كلمات به فرموده امام باقر كه سه آیه را معید حرفشان می آورند یعنی كل تكالیف و مسئولیت هایی كه بر عهده انسان است، ما ابراهیم را در معرض تمام مسئولیت های بدنی، فكری، عقلی، قلبی روحی مالی زن و بچه و مردم قرار دادیم، فاتمهن، خالص كامل، با همت، با معرفت، با محبت، تمام تكالیف را ادا كرد ذره ای در ادای تكالیف كم نیاورد ابراهیم. خودش را نشان داد، گفتم قٰالَ إِنِّی جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً، تو مقدم بر كل انسان ها و پیشوای همه هستی ابراهیم به من گفت قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی؟ این شكل امامت آیا در نسل من هم جریان دارد؟ گفتم كه جریان دارد قطع نمی گردد، دلیل بر جریان داشتنش قٰالَ لاٰ یَنٰالُ عَهْدِی اَلظّٰالِمِینَ ﴿البقرة، ۱۲۴﴾ ظالم را بینداز دور خالص از ذریه ات عارف از ذریه تو، عاشق از ذریه تو، موحد از ذریه تو، عمل كننده به تكالیف الهیه از ذریه تو حائز این مقام هستند بله جریان دارد. خب امامت ابراهیم در وجود مقدس حضرت جواد تجلی كامل دارد، برپایه لا ینال عهدی الظالمین یعنی جریانش در افراد غیرظالم است، كه نه ظلم فكری دارند نه ظلم نیتی نه عملی نه اخلاقی و به كل تكالیف هم عمل كردند. خب حالا ببینیم ابراهیم چگونه بوده كه حضرت جواد را بفهمیم چگونه بوده اواخر سوره مباركه نحل عین امامت هویت امامت ابراهیم در ذریه معصومش در جریان بوده یعنی هر چی ابراهیم داشته انتقال پیدا كرده بی كم و زیاد. ان ابراهیم كان امة به به، این چهار تا معنا دارد یكیش این است كه ابراهیم به تنهایی همه بود یك امت بود، یك معنیش این است كه یك مربی واقعی بود، یك معنیش این است كه سازنده یك امت سالم پاك و درجه یك بود. خب این امت بودن در حضرت جواد یقینا جلوه كامل دارد، چون خدا هم بهش خبر جریان این نوع امامت را داد، قانتا لله، او یك بنده ای بود كه تمام بندگی اش آمیخته به فروتنی و تواضع بود، حالا شما باید بروید در كتابها عبادت حضرت جواد را ببینید حظ می كند آدم زنده می گردد آدم، جان می گیرد آدم از خواندنش چه برسد به اینكه آدم اقتداكننده هم بشود و دنبال آن بندگی سلوك بكند و حركت بكند. حنیفا ابراهیم یك مسلم خالص بود و لم یك من المشركین برای یك چشم به هم زدن شرك به خدا نیاورد، موحد خالص، توحید از افق وجودش تجلی داشت عین همان توحید هم از افق وجود حضرت جواد متجلی است شاكرا لانعمه، ابراهیم هر نعمتی را بهش دادم در همان جایی هزینه كرد كه خودم نقشه داده بودم، حضرت جواد هم همین بود اجتباه، من ابراهیم را به امامت انتخاب كردم خب امام جواد را هم به امامت انتخاب كردم و هداه الی صراط مستقیم، ابراهیم را در صراط مستقیم خودم قرار دادم خودم. صراط مستقیم. حضرت جواد در صراط مستقیم است و طبق روایاتمان خود صراط مستقیم است. و آتیناه فی الدنیا حسنة، تمام خوبی هایی كه در دنیا باید به یك بنده ام دادم به ابراهیم دادم خب همین هم هویتا به حضرت جواد انتقال پیدا كرد و انه فی الآخرة لمن الصالحین وی در قیامت از شایستگان است، این ارزشهای وجود ابراهیم البته خلاصه ای از ارزشهایش فقط یك سوال می ماند كه ممكن است كسی الان به ذهنش رسیده باشد اگر هم نرسیده من به ذهنش تجلی بدهم كه وجود مقدس حضرت جواد در سن هفت سالگی در جایگاه امامت قرار گرفت، و امام واجب الاطاعه شد، ابراهیم را می گوید پس از اذ ابتلی ابراهیم ربه بكلمات قال انی جائلك للناس اماما حضرت جواد را خدا كی در معرض همه تكالیف قرار داد و دید كه امام جواد كل تكالیف را عارفا بتكلیف محبا للتكلیف و با همت كامل تكلیف را ادا كرد بعد امامت را به او داد خدا. این چطوری قابل حل است خیلی آسان، بشنوید روز جمعه است برای اثبات این مسئله یك سلامی به محضر مبارك حضرت صدیقه كبری بدهیم ما را زیارت حضرت به این مسئله راهنمایی می كند السلام علیك یا ممتحنه دقت كنید سلام خدا بر تو ای خانمی كه تمام امتحان های لازم را از تو داشت، یعنی تمام تكالیف را دید تو تحقق دادی، یا ممتحنه الذی امتحنك الله خدا تو را در معرض همه تكالیف قرار داد كی؟ قبل ان یخلقك پیش از اینكه اصلا تو را به دنیا بیاورد، در علمش تو را امتحان می كرد با نور علمش، كه همه تكالیف را كه به تو عرضه بكند تو در مقابل تكالیف چه خواهی كرد خداوند دید كه كنت تو علی ما امتحنك به صابرة، دید هر تكلیفی پس از به دنیا آمدنت به تو عرضه بكند كامل انجام می دهی، امام جواد را هم در علم خودش دید كه وقتی بیاورد در دنیا تمام تكالیف ابراهیمیه را انجام می دهد هفت سالگی بنابرعلمش امامت را به حضرت جواد واگذار كرد فدای اسمت. ما چه سرمایه هایی داریم به به، خدایا به ما چه لطفی كردی كه ما را در رحم مادر همراه با عشق خاندان خمیرمان را درست كردی، ان این را عایشه نقل می كند از پیغمبر ان للحسین فی قلوب المومنین محبة مكنونه نخستین عضوی كه در جنین ساخته می گردد قلب است و خدا ما جنین بودیم عشق ابی عبدالله را با قلب ما یكی كرد چه نعمتی، چه خدایی، چه قرآنی، چه پیغمبری، چه امامانی.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب