در برنامه زاویه مطرح شد؛

علوم شناختی می تواند به علوم انسانی كمك نماید، چالش های علوم شناختی

علوم شناختی می تواند به علوم انسانی كمك نماید، چالش های علوم شناختی به گزارش عطر حرم محمدتقی جغتایی اظهار داشت: علوم شناختی می تواند به علوم انسانی كمك نماید. یعنی با استفاده از ابزارهای عصب شناسی به مطالعه مسایلی بپردازد كه تابحال در علوم انسانی مشكل بوده است.


به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، قسمت بیست و پنجم مجله تصویری «زاویه» با مبحث «علوم شناختی؛ چالش ها و ظرفیت ها» و با حضور محمدتقی جغتایی، معاون ستاد علوم شناختی در امور آموزش و حامد حاجی حیدری، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، چهارشنبه ۸ اسفند ماه از شبكه ۴ سیما پخش گردید. محمدتقی جغتایی در ابتدا پیرامون اثر علوم شناختی بر علوم انسانی اظهار داشت: علوم شناختی و علم اعصاب درباره ساختار و كاركردهای مغز بحث می كند. از سال ۱۹۵۰ به بعد تكنولوژی هایی پیدا شد تا شناخت كاركردهای مغز بیشتر صورت گیرد و این مسأله در علوم دیگر همچون علوم انسانی تأثیراتی گذاشت همچون در روانشناسی كه منجر به روانشناسی شناختی شد. در ادامه شناخت اجتماعی، زبان شناسی شناختی، فلسفه ذهن و تكنولوژی هوش مصنوعی كه علوم شناختی در این عرصه هم تأثیرات زیادی داشت را شاهد می باشیم. در واقع به نظر می آید علوم شناختی به كمك علوم دیگر همچون علوم انسانی آمد. پیش از تشكیل ستادی در شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره، این حوزه در نقشه جامع علمی كشور مورد توجه بود كه در نتیجه آن این ستاد تشكیل شد. حامد حاجی حیدری اظهار داشت: علوم شناختی در میانه راه خود به عصب شناسی رسید. آغاز آن به ریاضیات و نظریه عمومی محاسبات مربوط است. نخستین تأثیرش را در روانشناسی و واكنش های گسترده بر رفتارگرایی گذاشت. در فلسفه و زبان شناسی هم تأثیر گذاشت. از سال ۲۰۰۳ وارد میراث جدی اقتصاد شد و تأثیرات گسترده ای داشت. علوم شناختی یك دگرگونی پارادایمی در علم است. نظریه محاسبات كه می گفت پیچیده ترین پدیده ها از پدیده های ساده ریشه ای قابل بررسی هستند باعث شد شناخت در مكانیسم های شرطی سازی منحصر شود. در ادامه شناخت گرایی، رفتارگرایی را كنار زد. استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اضافه كرد: رفتارگرایی معتقد بود روح انسان یك لوح سفید است كه در اثر رفتارهای انسان به تدریج شناخت ها شكل می گیرند اما با آزمایش موش ها در ماز معلوم شد كه مكانیزم های شناختی ژرف تری وجود دارد. در سال ۱۹۷۳ نخستین بار ایده علوم شناختی تأسیس شد و ۱۰ سال بعد رشته آن شكل گرفت. در تاریخ علوم شناختی ۳ مقطع برای ما مهم است: مقطع اول تا ۱۹۸۳ است كه هنوز رشته علوم شناختی شكل نگرفته اما مباحث آن مطرح گردیده است. مقطع دوم تا ۲۰۰۳ است كه مغز و اعصاب و شناخت عمق مغز مورد توجه قرار می گیرد. در مقطع پس از ۲۰۰۳ هم میراث علوم شناختی منتشر گردید و به دگرگونی پارادایمی منجر گردید. حامد حاجی حیدری در پاسخ به این سوال كه علوم انسانی همراه با علوم شناختی و بدون آن چه تفاوتی دارد عنوان كرد: نسبی گرایی در این جا مهم می باشد. از دهه ۱۹۷۰ نسبی گرایی در علوم انسانی شیوع پیدا كرده و باعث بی انگیزگی دانشجویان پس از تحصیل می شود. میراث فلسفه تحلیلی آمریكایی و زبان شناسی ژرف ساختی چامسكی مدت هاست فضایی را بوجود آورده كه ما از نسبی گرایی عبور كرده ایم. محمدتقی جغتایی در ادامه اظهار داشت: نظرات من مقداری متفاوت می باشد. در عصب شناسی وقتی صحبت از علوم شناختی می نماییم به مغز و كاركردهای مغز می پردازیم و به مباحث فلسفی وارد نمی شویم هر چند كه این ها تأثیر متقابل بر روی هم دارند. حرف من این است كه علوم شناختی می تواند به علوم انسانی كمك نماید. یعنی با استفاده از ابزارهای عصب شناسی به مطالعه مسایلی بپردازد كه تابحال در علوم انسانی مشكل بوده است. مثلاً بحث Cognitive Economy را امروز داریم كه از ابزار علوم شناختی و عصب شناسی استفاده می نماید برای نوروماركتینگ (Neuromarketing) كه چطور می شود برای یك محصولی ماركت درست كرد. یا در روانشناسی در گرایش روانشناسی شناختی مباحث روانشناسی را از حالت ذهن گرایی و رفتارگرایی به این سمت برد كه چه اتفاقاتی در مغز می افتد. معاون ستاد علوم شناختی در امور آموزش افزود: از زمان بقراط بر روی مغز بحث شده و در دنیای اسلام هم این مباحث مطرح بوده است. اما بشر هنوز پی نبرده بود كه فرایندها و مكانیزم های مغز چگونه است. خود شناخت هم مفهوم عامی دارد كه هر چیزی را می توان به شناخت مربوط دانست. نمی دانم تعریف مشخص آقای دكتر از علوم شناختی چیست؟ سپس حامد حاجی حیدری تصریح كرد: هم اكنون پیكره اصلی علوم شناختی در ایران در اختیار دو دسته است: یكی عالمان علوم تربیتی و روانشناسان كه نقش بنیان گذار را در ابتدای این موج دارند و دیگری حیطه مهندسی كه موج اخیر را می سازند. البته علوم اعصاب هم در این بین جایگاه ویژه خویش را دارد. در مقطع پیش از ۱۹۸۳ تعامل زیادی بین علوم انسانی و علوم شناختی وجود دارد. اما پس از ۲۰۰۳ جایگاه مهندسان خیلی اهمیت دارد و استفاده نظامی و سیاسی را مورد توجه قرار دادند كه خطرناك می باشد. وی ادامه داد: اگر ما بخواهیم مغزها را با این دانش مهندسی نماییم خطرناك می باشد. امروز استفاده های نظامی از كنترل مغز را دنبال می كنند كه خیلی مهم می باشد و این مسأله كدهای اخلاقی خیلی جدی لازم دارد. ما در این حوزه تقریباً گام به گام دنیا داریم پیش می رویم. به نظر من علوم شناختی هم می تواند وجه توانمندساز و هم وجه بازدارنده برای علوم انسانی داشته باشد. محمدتقی جغتایی سپس عنوان كرد: همه علوم مثل چاقوی دو لبه اند كه می توان استفاده مثبت یا منفی از آنها كرد. نورواتیك (Neuroethics) یكی از مباحثی است كه به اخلاق مربوط به حوزه علوم شناختی می پردازد. از این زاویه ما هم كاملاً قبول داریم كه باید به مسایل اخلاقی در این حوزه توجه كرد. تاكید من این است كه از این علوم چه استفاده ای برای پیشرفت بشر در همه حوزه ها می توانیم بكنیم؟ اگر تاكنون مهندسین یا متخصصین علوم اعصاب در این عرصه آمده اند ما انتظار داریم متخصصین علوم انسانی هم وارد این عرصه شوند. با عنایت به این كه من در ستاد هستم ستاد این خلأ را احساس می كند. جغتایی در پاسخ به این پرسش كه عدم به كار بستن علوم شناختی چه مشكلی برای علوم انسانی به وجود می آورد اظهار داشت: آن مشكل ابزار مطالعه است كه بتوان در آزمایشگاه از آنها بهره برد تا بتوانیم علوم انسانی را در كشورمان رشد بدهیم. البته علوم انسانی قلمروهایی دارد كه ساحت آزمایشگاهی ندارد اما در آن بخش كه ساحت آزمایشگاهی دارد می توان استفاده نمود. علوم روی هم تأثیرگذارند. در علوم تجربی هم از علوم انسانی صحبت می نماییم مثلاً آن جایی كه از اخلاق در این علوم صحبت می نماییم. از طرفی هر علمی همچون علوم شناختی فلسفه دارد كه جنبه استفاده از علوم انسانی در سایر علوم را نشان داده است. مثلاً ما الان جامعه شناسی پزشكی داریم. حامد حاجی حیدری در ادامه تصریح كرد: تعریف علوم شناختی بر مبنای علوم اعصاب را قبول ندارم. اصل این خروش از ریاضیات و نوعی از فلسفه حقیقت شروع شده و علوم اعصاب در انتهای این مسیر اضافه شده اند. در ۱۹۵۶ نوام چامسكی در كتاب رویه های زبانی، ژرف ساخت های زبانی را مورد توجه قرار می دهد تا از نسبی گرایی در علوم انسانی رهایی پیدا نماییم. آخر مناقشات نسبی می شود این كه هر كس نظر و چشم انداز و زبان خویش را دارد و محترم است. این برخورد رادیكال با دانش باعث راكد شدن علوم انسانی است. در عنوان علوم شناختی هم این مسأله وجود دارد: تاكید بر Cognition در مقابل جریانی كه معتقد به Noncognition هستند. در ادامه محمدتقی جغتایی پیرامون سودای تلفیق علوم و فلسفه اظهار نمود: بخشی از علوم شناختی ناظر به فلسفه ذهن است. رشته ای به نام فلسفه ذهن در پژوهشگاه علوم شناختی بوجود آمده كه كسانی كه از حوزه می آیند و با مبانی اسلامی آشنایی دارند در این رشته دارند شركت می كنند و این ها مقرر است در دانشگاه ها بروند تا این جنبه از علوم شناختی را گسترش دهند و تولید دانش كنند كه تابحال در دانشگاه تهران و مشهد و... جذب شده اند. اگر علوم شناختی و فلسفه اسلامی و دیدگاه ها اسلامی را بشناسیم آن وقت عوارضی كه علوم شناختی در معنای عام خود دارد را می توانیم پیشگیرانه وارد شویم. بخش دیگری مربوط به فلسفه علوم شناختی می شود كه در این حوزه قوی نیستیم. مثلاً جنبه فلسفی روانشناسی یا جامعه شناسی پزشكی را خیلی وارد نشده ایم. حامد حاجی حیدری اظهار داشت: متن خوب و دانشمند طراز اول در مورد فلسفه روانشناسی داریم كه در دانشگاه طراز اول مان یعنی دانشگاه تهران در این زمینه دانشمندان برجسته ای را داریم. یكی از موضوعات مهم، هوش مصنوعی است. نحوه شناخت در هوش مصنوعی در علوم شناختی مورد توجه است. از طرفی چرخش پارادایمی در علوم انسانی خیلی مهم می باشد كه به عبور از اومانیسم و اومانیته تاكید دارد. از مباحث آگوست كنت داریم عبور می نماییم و داریم انسان را در متنش قرار می دهیم. مقام معظم رهبری فرمودند در این علوم به گونه ای حركت كنید كه زمینه معرفت بیشتر خداوند فراهم گردد كه خیلی مهم می باشد. وی افزود: شرایطی پیش آمده كه به كمك علوم شناختی بتوانیم از پست اومانیسم حرف بزنیم. حضور طبیعت و ماشین ها در علوم انسانی را باید به رسمیت بشناسیم و به جای مفهوم جامعه از مفهوم شبكه استفاده نماییم. جامعه مجموعه ای از انسان ها تلقی می شد. با عنایت به این دگرگونی می توانیم از بحران جهانی اقتصاد عبور نماییم. مغز این بحران ها به یك نارسایی در علم اقتصاد كلاسیك بر می گردد كه تمركز بر تقسیم كار اجتماعی با یك پیش فرض اومانیستی است. حامد حاجی حیدری اضافه كرد: از سالی به بعد گوگل و ماشین ها به صورت جدی وارد تقسیم كار اجتماعی و شبكه ای شده اند. دستاوردهای حوزه هوش مصنوعی به ما كمك می نماید كه حضور ماشین ها در این شبكه را در نظر بگیریم. اقتصاد جهانی به دنبال اشتغال و نظریه پردازان شبكه ای به دنبال فراغت می گردند و معتقدند كارها را ماشین ها باید انجام دهند و انسان ها فكر كنند. دولت قبلی ایالات متحده با تمركز بر تأمین اجتماعی كه بر اقتصاد شبكه ای متكی بود داشت بر بحران اقتصادی فائق می آمد. مهندسی هوش مصنوعی را باید در نظر بگیریم و آماده پذیرش یك دگرگونی پارادایمی باشیم كه از اومانیسم عبور كند. با چرخش پارادایمی به یكپارچگی می رسیم و می توانیم از مرزهای تصنعی دنیای مدرن عبور نماییم. این حیطه، حیطه آینده داری است. محمدتقی جغتایی عنوان كرد: گوگل از ابزار علوم شناختی بهره برده و می خواهد بگوید به دنبال شبكه باید بگردیم. با استفاده از ریاضیات تحلیل می كنند كه مردم چگونه فكر می كنند و فكرها چگونه به هم نزدیك می شوند و از هم تأثیر می پذیرند. گوگل از كاركردهای مغز در این بحث بهره برده است. حضرت آقا فرمودند از پیچیدگی های مغز ۲ گونه می شود استفاده كرد: یكی استفاده معرفتی كه ببینیم مغز چه خالق قدرتمندی دارد كه این پیچیدگی ها را آفریده. یك جنبه این است كه از این علوم می توان در حوزه معرفت شناسی بهره برد و می توان این نگاه را هم نداشت و به مغز بعنوان یك زایده طبیعت نگاه كرد. زاویهچهارشنبه ها ساعت ۲۱ از شبكه چهار سیما پخش می شود.

1397/12/09
16:07:44
5.0 / 5
4427
تگهای خبر: آموزش , اسلام , اسلامی , پزشك
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۳
عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس