یادداشتی از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی:

و راه او بشریت را نجات خواهد داد...

و راه او بشریت را نجات خواهد داد... عطر حرم: سخن گفتن از شخصیت با عظمت و والایی که از طرف مسلمان و غیرمسلمان، صدها هزار کتاب و خطابه و مقاله و قصیده و رساله درباره ی او نگاشته شده و عالی ترین معارف و فرهنگ، و انسانی ترین تعلیمات اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی را به بشر عطا کرده، خلاف ادب است. ما چه می توانیم بگوییم و بنویسیم که درخور کمالی از کمالات عظیم آن برگزیده خدا باشد؟ پس چاره ای نداریم جز آنکه سر خجلت به زیر اندازیم و از هرچه گفته ایم یا می گوییم عذرخواهی نماییم.



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی بمناسبت میلاد پیامبر اعظم صلی الله مقابل و آله و امام صادق مقابل السلام در یادداشتی با عنوان« … و راه او بشریت را نجات خواهد داد» این گونه آورده اند:
بسم الله الرحمن الرحیم
ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ذﮐﺮ ﺗﻮ آراﺳﺘﻦ ﻣﺮاد این است * ﮐﻪ ﭘﯿﺶ اهل هنر ﻣﻨﺼﺒی ﺑﻮد ﻣﺎ را
و ﮔﺮ ﻧﻪ ﻣﻨﻘﺒﺖ آﻓﺘﺎب ﻣﻌﻠﻮم است * ﭼﻪ ﺣﺎﺟﺘﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﺸّﺎطه روی زﻳﺒﺎ را
سخن گفتن از شخصیت با عظمت و والایی که از جانب مسلمان و غیرمسلمان، صدها هزار کتاب و خطابه و مقاله و قصیده و رساله در رابطه با او نگاشته شده و عالی ترین معارف و فرهنگ، و انسانی ترین تعلیمات اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی را به بشر عطا کرده، خلاف ادب است. ما چه می توانیم بگوییم و بنویسیم که درخور کمالی از کمالات عظیم آن برگزیده خدا باشد؟ پس چاره ای نداریم جز آن که سر خجلت به زیر اندازیم و از هرچه گفته ایم یا می گوییم عذرخواهی نماییم.
البته اگر هم سخنی می گوییم، نه برای این است که ذرّه وار، خورشید جهانتاب را مدح نماییم یا قطره سان، عظمت اقیانوس ها را وصف نماییم که در مقابل خورشید وجود و اقیانوس فضایل و کمالاتش از ذرّه و قطره هم کمتریم، بلکه برای این است که از این رهگذر، هم کسب ثوابی می نماییم و هم از یاد آن حضرت لذّت می بریم و ضمیر خویش را روشن می سازیم و قلوبمان را جلا می دهیم. به همین دلیل برای موفّقیت خویش از نام بردن آن حضرت و صلواتْ فرستادن بر او و توصیف و تعظیم وی در هر فرصت و هرمناسبت خودداری نمی نماییم.
دانشمندان، نویسندگان و شعرای هر دین و مذهبی نیز هم کلام با همه دنیا این قهرمان عظمت ها را ستوده و جبهه مسکنت از وصف آن حضرت، بر زمین ساییده اند که چند نمونه ای از آنرا از باب قطره ای از اقیانوسی بیکران تقدیم خواهیم کرد:
همچون شعرای عجم که در مدح حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله مقابل و آله شعر سروده اند، سروش اصفهانی ملقّب به شمس الشعرا است که در دیوان شعر خود دارد:
امروز فسرد آزر برزین * کردند براق مَحْمِدَت را زین
امروز بهشتیان به استبرق * بستند بهشت عدل را آذین
امروز بُوَد فرشتگان را سور * و اهریمن، سوگوار و اندوهگین
امروز شکست صفه کسری * و آمد به جهان یکی درست آیین
امروز به گلْستان دین بشکفت * شمشاد و گل و بنفشه و نسرین
سالار پیامبران ابوالقاسم * آن کرده خطاب، ایزدش یاسین
چون شعله کشد جحیم آتش را * حب وی و آل وی دهد تسکین
بر جنّ و بشر پیمبر مرسل * نسرشته خدای، بوالبشر را طین
خورده است خدا به موی او سوگند * کرده است خدا به روی او تحسین
از چرخ گذشته با چه؟ با جامه * بر عرش نشسته با چه؟ با نعلین
مخذول نفاق او بود پرویز * مسمار سم براق او پروین
نفرین کردند انبیا بر قوم * چون نوح و چو هود و صاحب یقطین
آزار ز انبیا فزون تر دید * از قوم، و نکرد قوم را نفرین
از فرش به عرش رفت و باز آمد * جنبنده هنوز حلقه زلفین
اسرار دو کون در شب معراج * بی واسطه کرد حق بدو تلقین
طبع من و صد هزار همچون من * از منقبتش مقصر و مسکین
و شعرای عرب هم در مدح آن حضرت و مناقب و فضایل بیکران ایشان بسیار شعر و نثر سروده و نوشته اند، بطور مثال شاعر عرب احمد الشوقی در سروده ی خود می گوید:
ولد الهدی فالکائنات ضیاء * و فم الزمان تبسم و ثناء
الروح و الملأ الملائک حوله * للدّین والدّنیا به بشراء
والعرش یزهو والحظیرة تزدهی * و المنتهی والسدرة العصماء
تا آنجا که می گوید:
بک بشّر الله السماء فزینت * و تضوّعت مسکاً بک الغبراء
یوم یتیه علی الزمان صباحه * ومساؤه بمحمد وضاء(۱)
این ها نمونه ای از اشعار در وصف و مدح حضرت ختمی مرتبت است، ولی هر چه که ما بگوییم و دیگران اعتراف کنند قرآن از تمام بالاتر است:
«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ.»(۲)
اصلاً راجع به شخصیت حضرت رسول صلی الله مقابل و آله ما نمی توانیم حرف بزنیم. انسان مبهوت می شود، آن هایی هم که خیلی بالا هستند مبهوت می شوند.
باید مثل امیرالمؤمنین مقابل الصلوة و السلام، پیغمبر را وصف کند. اگر می خواهید وصف آن حضرت را ببینید، باید آن خطبه شریفه امیرالمؤمنین مقابل السلام در نهج البلاغة را ملاحظه کنید که می فرماید:
«إِنَّ اللهَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی‏ التَّنْزِیلِ‏ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة»(۳)
یا در جای دیگری از نهج البلاغه شریف می فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَی دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّینِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ‏ وَ هَدَی إِلَی‏ الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏.»(۴)
خلاصه اینکه در اطراف شخصیت پیغمبر صلوات الله مقابل و آله اگر هر روز بگوییم باز هم تمام نمی گردد. حتی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده اند:
توماس کارلایل در کتاب الأبطال که ترجمه آن به نام قهرمانان انتشار یافته است، از هر صنفی، قهرمان و بطل آن صنف، یعنی کسی که در آن صنف موفق بوده است را نام می برد، مثل البطل فی صورة القائد، البطل فی صوره الشاعر. در جایی می گوید: البطل فی صورة النبی، قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را می گوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را، بلکه می گوید: بطل و قهرمان در نبوت و پیغمبری، محمد است.
و یا چه نیکو سروده است آن مرد مادّی، «شبلی شمیّل»، در قصیده‎ای که در مدح آن حضرت سروده است:
من دونه الأبطال فی کلّ الوری * من حاضر أو غائب أو آت؛ تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیّتشان مادون مقام اعلای محمّد صلی الله مقابل و آله است.
آری، حقیقت همین است که در بین قهرمانان بزرگ تاریخ آن که به حق در همه فضیلت ها و ارزش ها قهرمان است محمّد است، و آن که در میان صاحبان رسالت های آسمانی موفّق‎تر و ممتازتر و عالیقدرتر است و یا به قول «توماس کارلایل» قهرمان در صورتِ پیغمبر است، محمّد ‎است.
مسیحی منصف و دانشمند دیگری ضمن قصیده‎ای در مدح آن حضرت، گفته است:
انی مسیـــحی اجلّ محمّداً * و أراه فی سفر العلا عنوانا؛ من مسیـحی هستم و محمّد را تجلیل می کنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام می دانم.
جورج برنارد شاو می‎گوید: «واجب است محمّد نجات دهنده انسانیّت خوانده شود. من عقیده دارم اگر مردی مانند او رهبری عالم جدید را عهده‎دار شود، در حلّ مشکلات و دشواری های کنونی بطوریکه تمام مردم عالم در سعادت و صلح و سازش زندگی کنند، پیروز و موفّق می‎شود. محمّد کامل‎ترین افراد بشر است از گذشتگان و معاصران، و همانند وی در آیندگان نیز تصوّر ‎نمی‎شود». (۵)
و همو به نقل از روزنامه لایف چاپ انگلستان می‎گوید: «بزرگ‎ترین و مهم‎ترین تعالیم یک مذهب، اصل کمک به بشر است که او را به طرف زندگی بهتر سوق‎ دهد. هر مذهبی که دارای این اصل و افکار نباشد باید متروک شود.»
مشارٌ‎الیه دلایلی را که اسلام و فقط اسلام می‎تواند وسایل نیل بشر این دوره را به مقصود اصلی فراهم‎ سازد شرح می‎دهد و می‎گوید: «اگر انسان همان انسانی است که حقّاً بایستی مظهر خدا باشد، باید از نظر مزبور تعالیم اسلامی را پیش روی خود قرار‎دهد. اسلام همیشه به قدر کافی قوی بوده و اساس و شالوده خویش را حفظ نموده و تا امروز نیز همین‎طور است و خواهد ‎بود.»
برنارد شاو اضافه می‎کند: «هر قدر که دنیا در ترقّی پیشرفت کند و به هر اندازه که بشر به ذروه حکمت و فلسفه ارتقا جوید، باز مذهب اسلام جلوتر است.»
در آخر این مقاله مفصّل آمده است: «برنارد شاو اذعان می‎کند که دنیا عموماً و انگلستان به ویژه بایستی اسلام یا مراسم و تعالیم شبیه به آنرا برای نجات خود انتخاب کنند و خواهی ‎نخواهی به آن بگروند.»
در بین دانشمندان و علمای بیگانه امثال برنارد شاو بسیارند که این حقایق را مطالعه و تصدیق کرده‎اند.
معلوم است که با این همه اعتراف و سخن در رابطه با بزرگ شخصیت جهان بشریت، مسلمانان باید چقدر حق شناس زحمات و هدایت ها و راهنمایی های آن حضرت باشند.
امّید است در این عصر، مسلمانان آگاه و فداکار، به ویژه نسل جوان، رسالت اسلام را به مردم دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهّدانه تجدید نمایند.
پی نوشت ها:
۱. این شعر در الشوقیات احمد الشوقی چاپ دار الشروق مصر آمده است.
۲. آل عمران؛ آیه۱۶۴.
۳. نهج البلاغة؛ خطبه۲۶.
۴. نهج البلاغة؛ خطبه۱۹۵.
۵. روزنامه الجمهوریه چاپ مصر شماره ۱۴ مه ۱۹۷۰.
منبع: شفقنا
به اجمال، البته اگر هم سخنی می گوییم، نه برای این است که ذرّه وار، خورشید جهانتاب را مدح نماییم یا قطره سان، عظمت اقیانوس ها را وصف نماییم که در مقابل خورشید وجود و اقیانوس فضایل و کمالاتش از ذرّه و قطره هم کمتریم، بلکه برای این است که از این رهگذر، هم کسب ثوابی می نماییم و هم از یاد آن حضرت لذّت می بریم و ضمیر خویش را روشن می سازیم و قلوبمان را جلا می دهیم. انسان مبهوت می شود، آن هایی هم که خیلی بالا هستند مبهوت می شوند. حتی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده اند: توماس کارلایل در کتاب الأبطال که ترجمه آن به نام قهرمانان انتشار یافته است، از هر صنفی، قهرمان و بطل آن صنف، یعنی کسی که در آن صنف موفق بوده است را نام می برد، مثل البطل فی صورة القائد، البطل فی صوره الشاعر.

منبع:

1404/06/21
12:11:31
5.0 / 5
249
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , امام , پیامبر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۳
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها