چرا تفسیر به رای برابر با کفر است؟

چرا تفسیر به رای برابر با کفر است؟ عطر حرم: تمام فرقه هایی که درون اسلام شکل گرفتند، به علت دست گذاشتن روی آیات متشابه و به علت اختلاف فهم نسبت به مبانی و مفاهیم قرآن بود و به همین علت رسول خدا صلی الله ضد و آله و سایر دوده فرمودند تفسیر را از اوصیای من گرفتن کنید.



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در منظومه فکری اسلام، خصوصاً در مکتب دوده عصمت و طهارت علیهم السلام، قرآن کریم بعنوان کتاب هدایت و نور الهی نازل شده است. قرآن، کلام مدون خداوند است که هدف اصلی آن هدایت بشر به صراط مستقیم است. در عین حال، قرآن کریم خود بر این نکته تاکید دارد که فهم عمیق، درک کامل و تأویل صحیح آیات، امری آسان نیست و خداوند این مرتبه از معرفت و کشف اسرار باطنی را مختص «راسخان در علم» قرار داده است (آل عمران/7): ﴿وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ﴾. این آیات نشان میدهد که قرآن دارای مراتب فهم است؛ ظاهری که عموم مردم از معانی و الفاظ درک می کنند نه از مفاهیم نهفته در آنها و باطنی که نیازمند علم الهی است.

بنابر روایت تسنیم، در هر دو وجه احتیاج به اتصال به معلمان قرآن یعنی پیامبر اسلام و خلفای ایشان یعنی دوده وحی داریم. علاوه بر این که خیلی از آیات قران متشابه یا ذو معنای هستند؛ بنابراین فهم و تفسیر قرآن بدون رجوع به مفسران حقیقی و معصوم که همان عترت پیامبر هستند، راه به خطا می برد و منجر به انحراف و قرائت های مختلف از دین می شود؛ همچنین که فهم مردم در امور مختلف متفاوت می باشد و در قبال قرآن هم این اختلاف فهم، سبب اختلاف در تفسیر قرآن می شود. این لزوم رجوع به مرجعیت علمی و علمی معصوم، مبنای محکمی است برای نکوهش شدید و قاطعانه تفسیر بدون مرجع و تفسیر به رای.

تمام فرقه هایی که درون اسلام شکل گرفتند، به علت دست گذاشتن روی آیات متشابه و به علت همین اختلاف فهم نسبت به مبانی و مفاهیم قرآن بود و به همین علت رسول خدا صلی الله مقابل و آله و سایر دوده فرمودند تفسیر را از اوصیای من دریافت کنید. امیر مؤمنان مقابل السلام می فرماید « أَنَّ کَلَامَ الْبَارِی سُبْحَانَهُ لَا یُشْبِهُ کَلَامَ الْخَلْقِ کَمَا لَا تُشْبِهُ أَفْعَالُهُ أَفْعَالَهُمْ وَ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ وَ أَشْبَاهِهَا لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ کُنْهَ مَعْنَی حَقِیقَةِ تَفْسِیرِ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی إِلَّا نَبِیُّهُ وَ أَوْصِیَاؤُه‏»؛ یعنی «کلام خداوند منزّه، شبیه کلام مخلوقات نیست، همان گونه که افعال او شبیه افعال ایشان (مخلوقات) نیست. و بدین علت و دلیلهای مشابه آن، هیچ کس به کنه معنای حقیقت تفسیر کتاب خداوند متعال نمی رسد، مگر پیامبر او و اوصیای او.» و بعد حضرت ادامه می دهند «وَ إِنَّمَا هَلَکَ النَّاسُ فِی الْمُتَشَابِهِ لِأَنَّهُمْ لَمْ یَقِفُوا عَلَی مَعْنَاهُ وَ لَمْ یَعْرِفُوا حَقِیقَتَهُ فَوَضَعُوا لَهُ تَأْوِیلًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ بِآرَائِهِمْ وَ اسْتَغْنَوْا بِذَلِکَ عَنْ مَسْأَلَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ نَبَذُوا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ؛ و همانا مردم در [پیگیری] متشابهات هلاک شدند، برای اینکه بر معنای آن توقف نکردند و حقیقت آنرا نشناختند؛ پس تأویلی از نزد خودشان و برمبنای آرای خود برای آن قرار دادند و با این کار از پرسش از اوصیا بی نیاز شدند و سخن رسول خدا را پشت سر خود انداختند.» (وسائل الشیعه، ج27، ص21)

از برجسته ترین و کوبنده ترین هشدارها در این مورد، حدیث منقول از امام صادق مقابل السلام است که جایگاه خطرناک تفسیر خودسرانه را به وضوح تبیین می کند: «وَ مَنْ‏ فَسَّرَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَر» یعنی هرکس آیه ای از کتاب خدا را به رای خود تفسیر کند، کفر ورزیده است.

این تعبیر بسیار تند و قطعی که مستقیماً واژه «کفر» را به میان می آورد، یک پرسش بنیادین کلامی و اعتقادی را مطرح می کند: چرا نتیجه تفسیر بدون مرجع و با اتکا به رای شخصی، خروج از دین و «کفر» قلمداد می شود؟ این حکم، هرچند در ظاهر فقهی به نظر می آید، اما ریشه در مفاهیم عمیق اعتقادی و جایگاه شناسی مرجعیت دینی دارد. پاسخ این امر را می توان در سه لایه تحلیلی ساختاریافته مشاهده کرد که یکدیگر را تقویت می کنند و درجه سنگینی این گناه را مشخص می کند.

لایه اول: پشت کردن به فرمان صریح الهی در باب تأویل و مقام علم

نخستین دلیل بر کفرآمیز بودن تفسیر به رای، نادیده گرفتن صریح فرمان الهی در مورد جایگاه تأویل و علم به غیب و باطن آیات است.

1. ادعای جایگاه راسخان در علم:
قرآن کریم در همان آیه ی هفتم سوره ی آل عمران که در ابتدا گذشت، به روشنی بیان می کند که مراتب عمیق درک آیات و تأویل (گشودن لایه های عمیق و باطنی آیات که درک آنها نیازمند علم الهی است) تنها در اختیار کسانی است که در علم، راسخ اند و خداوند به آنها علم لدنی عطا کرده است. هنگامی که فردی بدون دارا بودن مقام «رسوخ در علم» و بدون اتکا بر مفسران معصوم (که علم را مستقیماً از مبدأ وحی دریافت کرده اند)، مبادرت به تأویل و تفسیر عمیق می کند، در حقیقت خودرا در جایگاه و مقامی قرار می دهد که خداوند آنرا منحصر به خاصگان خود کرده است. این عمل، نوعی «ادعای نبوت در فهم» یا «ادعای علم لدنی» است که در تضاد مستقیم با حکم صریح قرآن قرار دارد. تمام احادیث ذیل آیه ی هفتم سوره ی آل عمران حکایت از انحصار تأویل قرآن در خداوند و دوده وحی دارد و آیت الله جوادی آملی در تفسیرشان بر این مساله تاکید دارند.

2. تبدیل امر الهی به امر بشری:
وقتی خداوند تفسیر را به شرط علم خاصی می کند، تفسیری که برمبنای دانش محدود بشری، هوای نفس، یا برداشتی صرفا لغوی صورت گیرد، ارزش الهی خودرا از دست می دهد. این امر به صورتی تبدیل حکم الهی به حکم بشری و استقلال در شریعت است که خود نوعی شرک در تشریع یا کفر عملی در پیروی است.

لایه دوم: خروج از مقصود اصلی خداوند و انحراف امت
دومین و مهم ترین پیامد تفسیر به رای، خارج شدن از مدار «حکم خدا و مقصود اصلی او» از آیات است و این امر امتی را به ورطه هلاکت می کشاند.

1. تحریف معنای شریعت:
تفسیر به رای، به علت نداشتن پیوند مستحکم با سنت نبوی، بیانات پیامبر اسلام و علم ائمه اطهار، اغلب منجر به قرائت هایی می شود که نه تنها طبق هدایت الهی نیست، بلکه ممکنست احکام شرعی (عملیه) یا اصول اعتقادی (اعتقادیه) را دگرگون کند. این امر به مفهوم «ایجاد دین جدید» برمبنای فهم شخصی است. بعنوان مثال، اگر کسی با رای خود، مفهوم «عدالت» یا «توحید» را تفسیر کند بگونه ای که با آموزه های یقینی اسلام سازگار نباشد، اساس دین متزلزل می شود.

2. سرچشمه بدعت ها و انحرافات تاریخی:
تاریخ اسلام مملو از نمونه هایی است که انحرافات بزرگ امت ها از مسیر درست، همیشه با تفسیرهای خودسرانه و تأویل های شخصی از متون مقدس شروع شده و به انحرافات کلان اعتقادی و فکری منجر گردیده است. این انحرافات، بالاخره، منجر به ایجاد فرقه ها و مذاهبی می شود که از مسیر اصلی هدایت منحرف شده اند. بنابراین، کفر در اینجا به مفهوم خروج از دین صحیح و حرکت به سمت دینی است که توسط مفسر خودساخته شده است.

لایه سوم: جحد نسبت به کلام معصوم و مرجعیت اهل بیت

سومین لایه که جنبه اطاعتی و امامت را شامل می شود، در ارتباط با رابطه مفسر با ائمه اطهار است که خود مصداق «حبل الله المتین» و مفسران معرفی شده در کنار قرآن هستند (حدیث ثقلین).

1. نقض عهد ثقلین:
دوده وحی مکرراً در احادیث متعدد، مسیر تفسیر صحیح را تبیین کرده و با هشدارهایی روشن، پیروان را از ورود به وادی تأویل شخصی بر حذر داشته اند که برخی احادیثش گذشت. این هشدارها، بخش ضروری و جدایی ناپذیر از پیمان اطاعت از عترت است. فردی که در معرض این هشدارهای روشن قرار می گیرد و با علم و آگاهی به این ممنوعیت، باز هم به رای خود استناد می کند، در حقیقت مرتکب نوعی «جحد» (انکار یا بی اعتنایی عمدی) نسبت به کلام امام معصوم شده است.

2. استقلال در فهم در مقابل تبعیت در دین:
اسلام دین تبعیت از مرجعیت وحیانی است. وقتی امام معصوم راه و روش فهم کلام خدا را مشخص می کند، پیروی از آن روش، عین تبعیت از خداست. هرگونه استقلال جویی در تفسیر، در واقع به مفهوم قرار دادن خود در جایگاه مرجعیت دینی است که اساساً منحصر به انبیای معصوم و اوصیای منصوب از جانب خدا است. این استقلال جویی، بالاخره، به انکار مرجعیت دوده می انجامد و این انکار، در مکتب شیعه، نقطه مقابل ایمان است.

تمایز میان کفر اعتقادی و کفر عملی (مذمت شدید):

لازم است میان مرتبه کفر در اینجا و خروج مطلق از دایره اسلام (کفر اعتقادی آشکار) تفکیک قائل شویم، هرچند که لفظ حدیث بسیار سنگین است.

شاید بتوان گفت هشدار امام صادق مقابل السلام بیشتر متوجه کسانی است که:
الف) علم به وجود مرجع معتبر (اهل بیت) دارند.
ب) علم به منع تفسیر به رای دارند.
ج) علیرغم این علم، بر روش خود اصرار می ورزند.

کفر عملی در فهم و بدعت گذاری:

در مورد کسانیکه با وجود آگاهی از هشدارها، بر روش خود اصرار می ورزند، این درجه از مذمت شدید (کفر) وارد است. این کفر، بیشتر جنبه کفر عملی در فهم یا بدعت گذاری اعتقادی دارد؛ بدعتی که مسیر هدایت را بر خود و پیروان احتمالی اش می بندد و فرد را در زمره مخالفان مسیر صحیح تفسیر قرار می دهد و او را در معرض عذاب الهی قرار می دهد، برای اینکه به جای هدایت، گمراهی را ترویج کرده است.

تفسیر به رای، مانند تزریق سمی به یک سیستم حیاتی می باشد. حتی اگر عامل تزریق قصد کشتن مستقیم نداشته باشد (جاهل باشد)، اما اگر خود بداند که سم، سیستم را از کار می اندازد (عالم به نهی باشد) و باز هم اقدام نماید، مسئولیت تخریب کامل سیستم (دین) متوجه او خواهد بود.

نتیجه آن که جرم «تفسیر به رأی» در کلام معصوم، در اینست که این عمل، نه صرفا یک خطای علمی، بلکه پایه و اساس هرج و مرج فکری و اعتقادی در دین را بنا می گذارد و آنرا از مسیر اصلی و الهی منحرف می کند. این نهی، یک فرمان فقهی صرف نیست، بلکه یک فرمان حیاتی برای حفظ تمامیت دین و ممانعت از تحریف مبانی آن است. هر تفسیر، اگر مرجعیت خودرا از وحی و عترت نگیرد، تبدیل به یک رای بشری می شود که ارزش آن در مقابل کلام معصوم صفر است.

بنابراین، تنها راه مصونیت از این کفرِ مفهومی و خطر عمیق انحراف، التزام عملی به حدیث ثقلین و رجوع مداوم و صادقانه به ساحت علم دوده علیهم السلام برای فهم قرآن است. این تبعیت، اطمینان از انطباق فهم ما با مقصود حقیقی شارع مقدس را فراهم می آورد و پل ارتباطی میان زمین و آسمان در تفسیر کلام الهی است و سیره ی صحابه بزرگوار و یاران راستین پیامبر و دوده وحی بر همین مبنا بود که تفسیر را تنها و تنها از ساحت این انوار مقدس دریافت می کردند و از خودشان رای و اجتهادی در مقابل کلام معصوم ابراز نمی کردند.


منبع:

1404/07/22
10:17:37
5.0 / 5
11
تگهای خبر: ائمه , اسلام , امام , پیامبر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۲
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها