بیژن عبدالکریمی:

فلسفه در دانشگاه ایرانی، خودآگاه نیست

فلسفه در دانشگاه ایرانی، خودآگاه نیست به گزارش عطر حرم، فلسفه دانشگاهی ما همچون همه دیگر رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران، تابحال نتوانسته است خودِ همین وضعیت شبه مدرن بودن جامعه را مورد تأمل قرار داده است.



خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان_بیژن عبدالکریمی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد: اندیشیدن به وضعیت فلسفه دانشگاهی در ایران نمی تواند مستقل از اندیشیدن به وضعیت کلی نهاد مدرنِ دانشگاه در جوامع شبه مدرنی چون ایران باشد. هم اکنون، ما یک جامعه شبه مدرن هستیم. مرادم از جامعه شبه مدرن جامعه ای است که نهادهای مدرن که در جوامع مدرن غربی تاریخ و ریشه های تاریخی خاص خودرا دارند، وارد جوامع غیر غربی گردیده اند. لیکن این نهادها، به سبب فقدان ریشه های تاریخی خاص خود، نمی توانند از همان نقش و کارکردی برخوردار باشند که در جوامعِ خاستگاهشان برخوردار می باشند.

دانشگاه شبه مدرن در ایران اصالت تاریخی ندارد


لذا به همان علل و دلیلهای که بیشتر قریب به اتفاق نهادهای مدرن، همچون مطبوعات، حزب یا پارلمان نمی توانند نقش اصلی خودرا در جوامع شبه مدرن ایفا کنند، نهاد دانشگاه نیز در جوامعی همچون جامعه ما نمی تواند همان نقش و کارکردی را ایفا کند که در کشورهای مدرن غربی از آن برخوردار می باشد. البته این مسئله ای سیاسی و در ارتباط با جامعه ایران نبوده، بلکه مسئله ای جهانی و تمدنی و در ارتباط با بخش اعظم جهان و همه جوامع خاورمیانه ای و خیلی از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین است.
بنابراین، برهوت شبه مدرن بودن، بی ریشگی و فقدان اصالت تاریخی نهادهای مدرن در جوامع غیرغربی نه مسئله ای فقط سیاسی و جامعه شناختی بلکه امری متافیزیکی، تمدنی و جهانی است. به همین دلیل وضعیت آموزش فلسفه در دانشگاه های ما نیز تابع وضعیت کلیِ همه شبه دانشگاه ها در جوامع شبه مدرن است؛ بدین معنا که گروههای آموزشی فلسفه ما عمدتا و در نگاهی خیلی کلی و صرف نظر از ظهور تک چهره هایی خیلی استثنایی، قسمتی از یک فعالیت اداری و بوروکراتیک برای صدور مدرک هستند و این روند بهیچ وجه نمی تواند با مسایل ایران ارتباط برقرار کرده، بر تقدیر حیات اجتماعی و تاریخی ما از اثرگذاری عمیق برخوردار باشد.

چرا کوشش فکری بزرگان هم شکست می خورد؟


البته کوشش های نظری بزرگانی چون سیداحمد فردید، رضا داوری اردکانی، علی شریعتی، داریوش شایگان و عبدالکریم سروش را دراین میان باید جزو استثنائات برشمرد چونکه اولاً، حرکت فکری آنان با روند عمومی فلسفه دانشگاهی خیلی فاصله دارد؛ ثانیاً حرکت و تفکر آنان از جانب بخش اعظم گروههای آموزشی فلسفه در دانشگاه های ما نه فهم شد و نه دنبال گردید؛ ثالثاً، علیرغم عمق و اصالت اندیشه های آنان، فاصله عظیمی میان آرا و نظرات آنها با فرهنگ عمومی جامعه، تفکر مدیران و سیاستمداران و حتی اندیشه های روشنفکران و دانشگاهیان وجود دارد. بنابراین، اندیشه های این افراد نیز، لااقل تا زمان حاضر، علیرغم برخی تأثیرهای گسترده زودگذر، نتوانسته است بر روند حیات سیاسی و اجتماعی ما، اثری عمیق و بنیادین گذارد تا آنجا که جامعه ما بتواند در برهوت توسعه نایافتگی و شبه مدرن بودن راهی برای برون شد پیدا کند.
به بیان دیگر، علیرغم اذعان به سترگ بودن کوشش های این شخصیت های استثنایی، ما هنوز نتوانسته ایم به واسطه اندیشه ها و ایده های آنان به صورتبندی دقیقی از برهوت شبه مدرن بودن خویش و افقی برای برون شد از وضعیت تاریخی خود نائل آییم.
به هر تقدیر، نکته اصلی این است که فلسفه دانشگاهی ما همچون همه دیگر رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران، تا حالا نتوانسته است خودِ همین وضعیت شبه مدرن بودن جامعه را مورد تأمل قرار داده، به فهم و صورتبندی راستینی از این وضعیت نائل آید. به بیانی دیگر، فلسفه دانشگاهی در ایران، همچون بخش بزرگی از جامعه ما نسبت به وضعیت تاریخی خودش خودآگاه نیست و در راستای نیل به این خودآگاهی تاریخی کمتر کوشیده است.
بطور خلاصه، به همین دلیل به همان علل و دلیلهای که بیشتر قریب به اتفاق نهادهای مدرن، همچون مطبوعات، حزب یا پارلمان نمی توانند نقش اصلی خودرا در جوامع شبه مدرن ایفا کنند، نهاد دانشگاه نیز در جوامعی همچون جامعه ما نمی تواند همان نقش و کارکردی را ایفا کند که در کشورهای مدرن غربی از آن برخوردار می باشد. البته این مسئله ای سیاسی و در ارتباط با جامعه ایران نبوده، بلکه مسئله ای جهانی و تمدنی و در ارتباط با بخش اعظم جهان و همه جوامع خاورمیانه ای و بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین است. البته کوشش های نظری بزرگانی چون سیداحمد فردید، رضا داوری اردکانی، علی شریعتی، داریوش شایگان و عبدالکریم سروش را دراین میان باید جزو استثنائات برشمرد چراکه اولاً، حرکت فکری آنان با روند عمومی فلسفه دانشگاهی خیلی فاصله دارد؛ ثانیاً حرکت و تفکر آنان از جانب بخش اعظم گروه های آموزشی فلسفه در دانشگاه های ما نه فهم شد و نه دنبال گردید؛ ثالثاً، باوجود عمق و اصالت اندیشه های آنان، فاصله عظیمی میان آرا و نظرات آنها با فرهنگ عمومی جامعه، تفکر مدیران و سیاستمداران و حتی اندیشه های روشنفکران و دانشگاهیان وجود دارد.

منبع:

1404/09/12
10:06:03
5.0 / 5
4
تگهای خبر: آمریكا , آموزش , دانش , دین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها