آیت الله محمدی ری شهری:
در فرهنگ قرآن و حدیث، دعا و توسل دركنار مسئولیت است نه در مقابل آن
به گزارش عطر حرم تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) اظهار داشت: همكاری با ستاد ملی مدیریت و مقابله با كرونا یك وظیفه دینی، ملی، اخلاقی و انسانی است.
به گزارش عطر حرم به نقل از آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع)، آیت الله محمدی ری شهری درباب شبهاتی كه اخیراً درباره دعا و توسل به دوده علیهم السلام در فضای مجازی از طرف دشمنان اسلام و خاندان رسالت منتشر می شود، اظهار نمود: آنچه از جمع بندی رهنمودهای قرآن و احادیث دوده علیهم السلام به دست می آید این است كه اصولاً در فرهنگ قرآن و حدیث، دعا و توسل در كنار مسئولیت است، نه در مقابل آن؛ این سخن بدین معناست كه هر چند تردیدی نیست كه خداوند سبحان وعده داده دعا را اجابت می كند، ولی اجابت دعا شرایطی دارد كه رعایت آنها لازم است و در صورت رعایت آن شرایط، دعا و توسل می تواند سرنوشت انسان را تغییر دهد.
آیت الله محمدی ری شهری اضافه كرد: یكی از مهمترین شرایط اجابت دعا و بهره گیری از بركات توسل، مسئولیت شناسی و عمل كردن به وظیفه ای است كه برمبنای حكمت و سنت الهی باید صورت گیرد.
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث بیان كرد: در حكمت ۳۳۷ نهج البلاغه آمده «الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِی بِلَا وَتَرٍ» یعنی كسی كه چیزی را به وسیله دعا از خدا می خواهد ولی به وظیفه و مسئولیتی كه دارد عمل نمی كند همانند كمانداری است كه با كمان بدون زه می خواهد تیرش به هدف به هدف خوردن كند.
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: همین طور در دعای سیزدهم صحیفه سجادیه خطاب به خداوند سبحان می گوییم «یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» یعنی "ای كسی كه وسیله ها حكمت او را دگرگون نمی كند"، این سخن بدین معناست كه انسان تنها در كنار آنچه مقتضای حكمت و سنت الهی است می تواند از وسیله ها برای رسیدن به خواسته های خود بهره مند شود، نه در مقابل آنها، بدین سبب تردیدی نیست كه دعا و توسل به دوده علیهم السلام وسیله رسیدن انسان به خواسته های خود از جانب الهی است ولی شرط بهره گیری از بركات آن تلاش و احساس مسئولیت است.
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث اضافه كرد: بر پایه آموزه های دینی، هر اقدامی كه سبب شیوع بیماری كرونا شود گناه محسوب میشود و هر اقدامی در جهت مقابله با این بیماری سبب پاداش اخروی است؛ بدین جهت همكاری با ستاد ملی مدیریت و مقابله با كرونا یك وظیفه دینی، ملی، اخلاقی و انسانی است و بنا بر این و برمبنای دستورالعمل این ستاد، نمازهای جمعه و جماعت موقتاً تعطیل شد و اخیراً با گسترش بیماری كرونا در سطح كشور و جهانی شدن آن و اصرار مؤكد ستاد ملی مدیریت و مقابله با كرونا بر توقف موقت حضور زوار و كارهای عتبات مقدسه، درخواست این ستاد اجابت گردید.
تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) ضمن تاكید برهمكاری جدی همگان با ستاد ملی مقابله با كرونا و استمرار بر قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه كه سفارش مقام معظم رهبری است، در پاسخ به سوال خبرنگار واحد مركزی درباب اثر ذكر و دعا جهت پیش گیری از این بیماری اشاره كرد: یكی از شاگردان علامه طباطبایی نقل میكرد كه ایشان می فرمود: هر كس دعای هفتم صحیفه سجادیه را پس از نماز بامداد خواند، تا شب مصونیت خواهد داشت.
آیت الله محمدی ری شهری اضافه كرد: همین طور گفتن دو ذكر برای پیش گیری از انواع بلاها مفید می باشد كه اول گفتن ذكر "اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِكَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ" "یعنی خدایا مرا در زره نفوذ ناپذیر خود كه هركسی را خواهی در آن جا می دهی قرار ده"، كه سه مرتبه بامداد و سه مرتبه شب سفارش گردیده كه حضرت آیت الله بهجت(ره) به اینجانب ضمن سفارش به این ذكر فرمود: این دعا را به نیت سلامتی همه اهل ایمان بخوان.
عضو مجلس برگان رهبری اظهار نمود: رهبر حزب الله لبنان در یكی از دیدارهایی كه با ایشان داشتم، می گفت آیت الله بهجت(ره) ضمن پیامی به او، این ذكر را سفارش كرده بود كه یك هفته بعد از آن راز این سفارش را فهمیدم برای اینكه اسرائیل به وسیله بمب ویژه ای محلی چند طبقه كه بالای طبقه ای كه من در آن زندگی می كردم را مورد حمله قرار داد ولی ما در آن وقت در خانه نبودیم!
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث افزود: دومین ذكری كه سفارش شده و مانند ذكر اول دارای سند معتبری است، گفتن ذكر، "بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم" سه مرتبه پس از نماز بامداد و سه مرتبه پس از نماز مغرب است.
آیت الله محمدی ری شهری همین طور درانتها خاطره ای از نقش توسل به حضرت فاطمه سلام الله علیها در پیروزی حزب الله لبنان را نقل كرد كه در ادامه متن كامل آنرا از كتاب خاطره های آموزنده می خوانیم:
پیروی حزب الله لبنان با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها
دو ماه بعد از پیروزی بزرگ حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه بر صهیونیست ها، در تاریخ 23/ 7 / 1385 (۲۱ رمضان ۱۴۲
۸) آقای سید حسن نصرالله رهبر حزب الله در ضیافت افطاری در تهران حضور یافت. اینجانب كه در جلسه حضور داشتم از ایشان عامل به انتها رسیدن جنگ ۳۳ روزه را پرسیدم؟
ایشان پاسخ داد: جنگ را حضرت فاطمه(س) تمام كرد.
این پاسخ برای ما اعجاب انگیز بود. البته من قبل از این به صورت اجمال عنایت حضرت فاطمه(س) را در این زمینه شنیده بودم.
باری، ایشان در تبیین چگونگی آتش بس در جنگ، فرمود:
اسرائیل در جنگ زمینی پیشرفتی نداشت، هزار نفر در برار چهل هزار نفر مقاومت می كردند، اما در ایام پایانی جنگ، با هلی برد شبانه، پشت نیروهای ما نیرو پیاده می كرد، و این اقدام برای ما بسیار خطرناك بود؛ چون در آن زمان برای ما زدن هلیكوپترهای آنها در شب امكان پذپر نبود.
سپس ماجرای عنایت حضرت فاطمه(س) را به نقل از فرمانده عملیات جنوب چنین نقل كرد:
فرمانده جنوب آقای حاجی ابوالفضل اظهار داشت: بعد از نماز مغرب و عشا برای رفع خستگی قدری استراحت كردم، در عالم رویا به محضر حضرت زینب(س) مشرف شدم و از ایشان خواستم كه برای پشتیبانی از نیروهای حزب الله كاری انجام دهد.
ایشان فرمود: «از من كاری ساخته نیست، و اشاره نمود به مادرش حضرت فاطمه(س) كه مشكل را با ایشان مطرح كن.
با خود گفتم: حضرت زینب(س) ماجرای كربلا را دیده و پس مشكلات ما برای او اهمیت زیادی ندارد....
خدمت حضرت فاطمه(س) رفتم، و به ایشان شكایت كردم. ایشان فرمود: « خدا با شماست، ما هم برای شما دعا می كنیم».
باردیگر اصرار كردم. فرمود: « ببینم...».
بار سوم، ضمن اصرار پیشنهاد كردم كه لااقل یكی از هلیكوپترهای دشمن را كه با آنها نیرو هلی برد می كند، ساقط كنید!
ایشان در پاسخ این پیشنهاد فرمود: «بسیار خوب!»
در این حال، حضرتش دستمالی را از زیر چادر بیرون آورد و به طرف بالا پرتاب كرد و فرمود: «خواسته شما انجام شد».
از خواب بیدار شدم، به اتاق دیگری كه تعدادی از فرماندهان حضور داشتند آمدم و ماجرا را توضیح دادم، همان موقع تلفن زنگ زد، یكی از حاضران تلفن را برداشت، چند كلمه ای صحبت كرد كه حالش دگرگون شد و به سجده افتاد، سپس اظهار داشت: هلیكوپتر دشمن ساقط شد!
بعد معلوم شد كه در همان لحظه ای كه حضرت فاطمه(س) دستمال را به آسمان پرتاب كرده، یكی از هلیكوپترهای دشمن به وسیله یكی از نیروهای حزب الله به شكلی معجزه آسا هدف قرار گرفته است.
شخصی كه هلیكوپتر را سرنگون كرده بود، در توضیح این اقدام می گوید: در اتاق بودم و به دلم القا شد كه موشكی بردارم و بیرون بروم. بیرون رفتم، احساس كردم كه موشك علامت می دهد، ولی در آسمان چیزی پیدا نیست، شلیك كردم، ناگاه دیدم چیزی در آسمان آتش گرفت، و با سرنشین ها سقوط كرد!
این جانب مایل بودم كه این كرامت بزرگ را از زبان آقای حاج ابوالفضل فرمانده عملیات جنوب بشنوم، تا این كه در تاریخ 1388/1/4 (۲۶ ربیع الأول ۱۴۳۰) در بازگشت از بازدیدی كه از مناطق عملیاتی جنگ ۳۳ روزه لبنان داشتم، موفق شدم در شهر «صور» با ایشان دیدار كوتاهی داشته باشم. وی بوسیله مطالعه كتاب میزان الحكمه با نام من آشنا بود. ضمن گفتگو او را شخصی آگاه و دوست داشتنی یافتم. به ایشان عرض كردم از موقعی كه جریان رویای شما را در رابطه با چگونگی به انتها رسیدن جنگ تحمیلی ۳۳ روزه از آقای سید حسن نصرالله شنیدم، مترصد بودم شما را زیارت كنم و این ماجرا را از زبان شما بشنوم. ایشان به تفصیل ماجرا را به زبان عربی تعریف كرد كه ترجمه آن چنین است:
شب جمعه بود (پنجشنبه شب 19 / 5 / ۱۳۸۵ - ۱۵ رجب ۱۴۲۷، سه روز مانده به انتها جنگ) از اتاقم به اتاق دیگری رفتم تا نماز مغرب و عشا را بخوانم. برادرانم (فرماندهان جبهه) روزه مستحبی گرفته بودند و در اتاق دیگر بودند. من روزه نبودم با خود گفتم چند دقیقه استراحت كنم تا در افطار از آنها عقب نمانم. در همان مصلا دراز كشیدم. نفهمیدم خوابم برد یا بیدار بودم، چون فرصتی برای خوابیدن نبود. در همین حال بین خواب و بیداری متوسل به خانم زهرا(س) شدم و درخواست شفاعت كردم.
دیدم حضرت زهرا(س) در قسمت راست اتاق، در حدود دو متر فاصله از من ایستاده و خانم زینب(س) هم در سمت راست ایشان ایستاده است. با خود گفتم: دیدن خانم زینب(س) غم ها را برطرف می كند.
به حضرت زهرا(س) سلام كردم و عرض كردم: ما شیعیان در سختی جانفرسایی هستیم، و همه مشكل ما با دیگران هم به خاطر شما و دوستی شماست.
فرمود: «می دانم، رهایتان نمی كنم و همواره برایتان دعا می كنم».
عرض كردم: ما همین الان طاقتمان سرآمده.
فرمود: «نترس»
حضرت زینب(س) بسیار مهربان و دلسوز بود، اما چهره اش گرفته و غمگین بود. احساس كردم صدها سال از عمرش گذشته، با خودم گفتم: این خانم غم های ماتم حسین(ع) را در كربلا تحمل كرده و به مصیبت ها عادت كرده و شایسته است كه من از ایشان بیشتر بخواهم. همین طور دو دل بودم كه از ایشان خواستم بیشتر مساعدت و عنایت بفرماید.
[ایشان اشاره كردند به حضرت فاطمه(س). خدمت ایشان رفتم و مشكلات جنگ را توضیح دادم.]
ایشان كه ملاحظه كرد كه من در وضعیت ناگواری هستم، از زیر یقه چادرش دستمال نازك زرد رنگی را بیرون آورد و فرمود: «تمام شد. تو آرام باش من در مورد پرواز [هلیكوپترها] اقدام می كنم.»
در این حال ایشان متوجه آسمان شد و فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم» و با دستش كاری انجام داد [دستمال را به آسمان پرتاب كرد] و باردیگر باز گرداند و به من فرمود: «شما ان شاء الله در امان هستید».
بعد از چند لحظه دیگر ایشان را در اتاق ندیدم و شروع كردم به گریه كردن و از خدای پاك و والا سپاسگزاری كردم. سپس وارد اتاق دیگر شدم كه چهار نفر از مسئولان آنجا بودند.
حاج مالك، سید علاء بن سید ابراهیم و ابو محمد نشسته بودند و می خواستند غذا بخورند. آنچه دیده بودم را برای آنان تعریف كردم. بعد از پانزده دقیقه از منطقه عملیات تماس گرفتند و گفتند: همین الان هواپیمای اسكورسی اسرائیل، به نام «پرنده یعصور»، سقوط كرد. آنها گفتند این هواپیما، پنجاه نفر خدمه پرواز داشت.
برادر مالك مسئول «قوّات نصر» تلفن را گرفت و الله اكبر سر داد و سجده شكر به جا آورد و اظهار داشت: این از بركات دوده علیهم السلام است كه به دعاهای شما و رهبری به دست آمد.
آن برادر - كه موشك شلیك كرد - در روستایی نزدیك روستای «یاطر» و روستای «بیت لیف» بود، كه هواپیماهای اسرائیلی آنجا در حال پرواز بودند.
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب