از تاریخچه تعزیه چه می دانیم؟
ماه محرم که می آید، به وفور واژه «تعزیه» را می شنویم. بعضی درباره خاصیت های منحصر به فرد اینگونه نمایشی سخن می گویند، تعدادی از کم توجهی به آن شکایت دارند و تعدادی دیگر نیز می کوشند تا زنگار فراموشی را از آن بزدایند و برای مدتی کوتاه هم که شده، آنرا در کانون توجه قرار دهند و بعنوان یک گونه نمایشی آنرا بررسی نمایند اما شاید هنوز قسمتی از مردم ما با تاریخچه تعزیه آشنایی نداشته باشند.
ما در ایسنا به احترام این مخاطبان، نگاهی اجمالی به تاریخچه و چگونگی پیدایش شبیه خوانی و ارتباط آن با آیین های اساطیری می پردازیم.
آنچه پیش رو دارید، بخش کوتاهی است از کتاب «تاثیر ادبیات مکتوب بر مجالس شبیه خوانی» که به قلم محمد حسین ناصربخت، پژوهشگر و مدرس تئاتر و از طرف انتشارات «پرسمان» انتشار یافته است.
به باور نگارنده این کتاب، عده ای معتقدند که تعزیه ریشه در آیین های مرسوم در دوران باستان دارد که جهت عزاداری برای قهرمان اسطوره ای ایران «سیاوش» که مظهر معصومیت و پاکی است، برگزار می شده است و این مراسم که سوگ سیاوش نام داشته، بگفته "ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی" در کتاب «تاریخ بخارا» متعلق به قرن چهارم هجری تا روزگار نگارش کتاب بیش از سه هزار در بخارا قدمت داشته است.
در اجرای مراسم یاد شده چنانکه از تنها دیوارنگاره باقی مانده از این مراسم کهن در دره پنج کند تاجیکستان، که مربوط به قرن هفتم میلادی است، و شرح "نرشخی" در تاریخ بخارا بر می آید، مردم در دسته های عزاداری سازمان یافته با حمل جسد ساختگی سیاوش یعنی «شبیه سازی» کردن و خواندن نوحه و سرود هر ساله در موعدی مقرر، همچون تمامی مراسم آیینی، مراسم عزا و بزرگداشت این قهرمان را برپا می ساخته اند و چنانکه اشاره شد، بعدها مراسمی شبیه به این مراسم در قرن چهارم هجری توسط معزالدیوان دیلمی که فرمان آزادی عزاداری بر امام سوم شیعیان را صادر کرد، برپا شد که با دسته گردانی و دسته روی و شبیه سازی و نوحه خوانی انجام می پذیرفت. مراسمی که هر چند پس از مدتی با ممانعت هایی از طرف حکومت به سبب عکس العمل سایر مذاهب اسلامی رو به رو شد، اما سرانجام بعد از تبدیل شدن مذهب شیعه به مذهب رسمی کشور در دوره صفویه گسترش یافت و شرایط پدید آمدن شبیه خوانی را پدید آورد.
باتوجه به همین اسناد و شباهت های بین مراسم فوق الذکر و موضوع و شخصیت های مطروحه در آنست که گروهی تعزیه را به آیین اساطیری سوگ سیاوش مربوط می سازند، هر چند که عده ای دیگر نیز این نمایش را ادامه منطقی مجالس روایت و تذکار نمایشی نقالان، شاهنامه خوانان، سخنوران، مداحان، حکایت خوانان و قصه گویان داستان های حماسی و مذهبی می دانند، مجالسی که از دیرباز در سرتاسر فلات ایران رواج داشته است که البته هر دو نظر نیز می توانند صحت داشته باشند برای اینکه در دوره صفویه که شبیه خوانی شروع به شکل گیری نمود، شرایط لازم برای بسط همه این اتفاقات پدید آمد و چنانکه این نظریات را بپذیریم، حضور و تاثیر اساطیر ایران در مجالس تعزیه طبیعی به نظر خواهد رسد.
در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم:
دو اندیشه مهم «شهادت» و «انتظار» که محورهای اصلی در شکل گیری نمایش شبیه خوانی هستند، هر دو در اندیشه ایرانی مسوبق به سابقه بوده و هسته اصلی تفکر مستتر در اساطیر ایرانی را می سازند و البته به سبب همین پیوندهای تنگاتنگ بین اندیشه تجلی یافته در مجالس تعزیه با باورهای کهن ایرانیان است که این نمایش مردمی به ارتباطی غبطه برانگیز با مخاطب دست می یابد، ارتباطی که محققی آمریکایی چون پیتر چلووسکی را که خود در سرزمین دیگر پرورش یافته و به همین علت آنچنان که خود نیز اذعان دارد هیچ وقت به درک کامل این مجالس نایل نخواهد آمد، چنان تحت تاثیر قرار می دهد که می نویسد:
«تعزیه چنان نمایش انسانی و جدی است که کل جوهره اندیشه و عواطف مربوط به حیات، مرگ، خدا و انسان همنوع را در بر می گیرد، برای جویندگان تاریخ هنر و کسانی که با تئاتر تجربی سر و کار دارند، تعزیه از انگیزش آدم ها و تجارب نوین تئاتری خبر می دهد.»
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب