توصیه های اخلاقی امام خمینی در نامه به فرزندشان؛

عزیزم! از جوانی استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود

عزیزم! از جوانی استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود عطر حرم: از جوانی به اندازه ای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان آنست که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در پیری می دهد.



به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، گرچه امام خمینی بعنوان یک فقیه و عالم دینی شهرت داشت، اما اندیشه و سخن او محدود در فروعات فقهی نبود؛ وی در عرصه های اخلاق، سیاست، فلسفه و عرفان نیز صاحب نظر بود و آرا او مورد توجه همه ژرف اندیشان بوده و خواهد بود؛ گرچه افکار عرفانی این مرد بزرگ شاید کم تر مورد گفت وگوی اندیشمندان قرار گرفته باشد. در یک نگاه اجمالی می توان درباره تعدادی از آرا او به اشارت چنین اظهار داشت: امام خمینی از همان دوران جوانی که دروس معمول طلبگی و حوزه را می خواند، به افکار و نظرات عرفا توجه نمود و آنها را نیز مورد مطالعه قرار داد و با بزرگانی که در این میدان، صاحب رأی بودند مجالست نمود.
به اعتقاد حضرت امام عرفان اسلامی، تفسیر انفسی آیات، روایات و مناجات اهل‏ بیت علیهم‏ السلام است. به دیگر سخن، عرفان حضرت امام عبارت است از عرفان ناب اسلامی که ریشه در معارف و آموزه های دینی دارد.
آنچه در ادامه می خوانید نامه ای از حضرت امام خمینی خطاب به فرزندشان حجت الاسلام سید احمد خمینی که در آن سفارش های اخلاقی و نکات عرفانی خواندنی دارند:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد للَّه و الصّلاه و السّلام علی رسول الله صلّی الله مقابل و آله
وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده، و الان به سمت سرای جاوید می رود با دست خالی از حسنات و نامه ای سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت الله- و رجاء به عفو الله است- به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی- که خداوند به لطف بی کران خود هدایتش فرماید- یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر- که خداوند به رحمت خود از لغزش ها محفوظش فرماید.
فرزندم! کتابی را که به تو هدیه می کنم شمّه ایست از صلاه عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک؛ هر چند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفرنامه. و اعتراف می کنم که آنچه نوشته ام از حدّ الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست، و خود تا کنون به بارقه ای از این شمّه دست نیافتم.
پسرم! آنچه در این معراج است غایه القصوای آمال اهل معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقا شکار کس نشود دام بازگیر) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مایوس شویم که او- جلّ و علا- دستگیر ضعفا و معین فقراء است.
عزیزم! کلام در مسافرت از خلق به حق، و از کثرت به وحدت، و از ناسوت به ما فوق جبروت است، تا حدّ فنای مطلق که در سجده اول حاصل شود، و فنای از فنای که بعد از صحو، در سجده دوم حاصل گردد. و این تمام قوس وجود است مِن الله و الی الله. و در این حال، ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست: هُوَ الاَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.
پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آنست که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.
فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است، که بواسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفیّ او- جلّ و علا- سرباززد. و بدان که تمام گرفتاری های بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است؛ و شاید آیه شریفه وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّه در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آنکه در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد، باشد. و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود.
پسرم! اهتمام کن که به این پیروزی دست یابی، یا دست به بعض مراحل آن. همّت کن و از هواهای نفسانیه که حدّ و حصر ندارد، بکاه، و از خدای متعال- جلّ و علا- استمداد کن که بی مدد او کس به جایی نرسد.
و نماز، این معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به این مقصد است. و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقّق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن، و لو به قدر طاقت خویش، شمّه ای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نمودیم، و دورنمایی از صلاة معراج سیّد انبیا و عرفا- مقابل و علیهم و علی آله الصلاه و السلام- را مشاهده کردیم؛ که خداوند منّان ما و شما را به این نعمت بزرگ منّت نهد. راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان، و زاد مثل من یا هیچ یا بسیار اندک است، مگر لطف دوست- جلّ و علا- شامل شود و دستگیری کند.
عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آنست که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد. و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او بازمی دارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.
پس در جوانی که قدرت بیشتر داری به مجاهدت برخیز، و از غیر دوست- جلّ وعلا- بگریز، و پیوند خودرا هر چه بیشتر- اگر پیوندی داری- محکم تر کن؛ و اگر خدای نخواسته نداری، تحصیل کن و در تقویتش همّت گمار، که هیچ موجودی جز او- جلّ و علا- سزاوار پیوند نیست. و پیوند با اولیای او اگر برای پیوند به او نباشد، حیله شیطانی است که از هر طریق سدّ راه حق کند. هیچگاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیای خُلّص چنین بودند و خودرا لاشی ء می دیدند؛ و گاهی حسنات خودرا از سیّئات می شمردند. پسرم! هر چه مقام معرفت بالا رود، احساس ناچیزی غیر او- جلّ و علا- بیشتر شود.
در نماز- این مِرقاه وصول الی الله- بعد از هر ستایش، تکبیری وارد است، چنانچه در دخول آن «تکبیر» است که اشاره به بزرگ تر بودن از ستایش است، و لو اعظم آنکه نماز است. و بعد از خروج، تکبیرات است که بزرگ تر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال می رساند. چه می گویم، کی توصیف کند! و چه توصیف کند! و کی را توصیف، و با چه زبان و چه بیان توصیف کند! که تمام عالم، از اعلی مراتب وجود تا اسفل سافلین، هیچ است و هر چه هست او است؛ و هیچ از هستی مطلق چه تواند گفت. و اگر نبود امر خدای تعالی و اجازه او- جلّ و علا- شاید هیچیک از اولیا سخنی از او نمی گفتند، در عین حال که هر چه هست سخن از او است لا غیر، و کس نتواند از ذکر او سرپیچی کند که هر ذکر، ذکر او است. وَ قَضی رَبُّکَ الّا تَعْبُدُوا الّا ایّاهُ؛ و ایَّاکَ نَعْبُدُ وَ ایَّاکَ نَسْتَعینُ
که شاید از لسان حق خطاب به همه موجودات است: وَ انْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلّا یُسبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ این نیز به لسان کثرت است، و گر نه او حمد است و حامد است و محمود انَّ رَبَّک یُصَلّی؛ اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْض
پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمت های بی منتهای اوییم، پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که همه از اویند.
هیچگاه در خدمت به خلق الله خودرا طلبکار مدان که آنان به حقّ منّت بر ما دارند، که وسیله خدمت به او- جلّ و علا- هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است که ما را در کام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پرنفع تر است انتخاب کن، نه آنچه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت صدق به پیشگاه مقدس او- جلّ و علا- است.
پسر عزیزم! خداوند حاضر است و عالم محضر او است، و صفحه نفس ماها یکی از نامه های اعمالمان. اهتمام کن هر شغل و عمل که تو را به او نزدیک تر کند انتخاب کن که آن رضای او- جلّ و علا- است. در دل به من اشکال مکن که اگر صادقی، چرا خود چنین نیستی؟! که من خود می دانم که به هیچیک از صفات اهل دل موصوف نیستم، و خوف آن دارم که این قلم شکسته در خدمت ابلیس و نفس خبیث باشد، و فردا از من مواخذه شود؛ لکن اصل مطالبْ حق است بااینکه به قلم مثل منی [است ] که از خصلت های شیطانی دور نیستم. و به خدای تعالی در این نَفَس های آخر پناه می برم و از اولیای او- جلّ و علا- امید دستگیری و شفاعت دارم.
بارالها! تو خود از این پیر ناتوان و احمد جوان دستگیری کن، و عاقبت ما را ختم به خیر فرما، و با رحمت واسعه خود ما را به بارگاه جلال و جمال خود راهی ده.
و السلام علی من اتبع الهدی.
شب ۱۵ ربیع المولود ۱۴۰۷
روح الله الموسوی الخمینی.
۲۷/ ۸/ ۱۳۶۵


منبع:

1401/01/10
12:29:55
5.0 / 5
627
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , امام , دین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۱
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها