پیام های حماسه حسینی ۱۸ ؛

امام(ره) فرمود تقیه در برخی از مراتب امر به معروف حرام است

امام(ره) فرمود تقیه در برخی از مراتب امر به معروف حرام است عطر حرم: به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین مقابل السلام در سلسله مطالب   پیام های حماسه حسینی  به واکاوی زمینه ها و اهداف نهضت سرخ حسینی می پردازیم.



خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است؛ فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب محمدی که نقش حیاتی را در استواری ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهای آن ایفا کرده است. نهضت عاشورا هیچگاه در محدوده زمان و جغرافیای خاصی محصور نمانده است، بلکه همیشه الهام بخش تشیّع در جهت حرکت ها، جنبش ها و قیام های راستین شیعه بلکه خیلی از نهضت های آزادی خواهانه دیگر در مقابل کانون های ظلم و کفر و نفاق بوده است. علما و اندیشمندان مسلمان همیشه برای حراست از کیان فرهنگ عاشورا، نه فقط آنرا در طول اعصار متمادی بازگو کرده است، بلکه حتی به بازسازی آن و پاسداری از ارزش های ناشی از آن پرداخته است. بازسازی مضامین و مفاهیم بلند فرهنگ عاشورا در هر عصر و زمانی به فراخور حال آن زمان، تأثیر بسیار شگرف و سازنده ای در راه پیشبرد اهداف مقدسی همچون نشر معارف و فرهنگ اسلام ناب، بر جای نهاده است. تاریخ شیعه گواه صادق و روشنی از این بازسازی ها است.
گفتار آیت الله مصباح در عین برخورداری از صلابت و متانت، بی پیرایگی خاص خودرا داشت، و از برکات وجود شخصیت گرانقدری نشأت می یافت که زبانش بیان قرآنی، دلش مالامال از عشق الهی، و جانش لبریز از محبت و ارادت به حضرت ختمی مرتبت (ص) و دوده عصمت و طهارت (ع) بود. درصددیم به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین مقابل السلام در سلسله مطالب «پیام های حماسه حسینی» به واکاوی زمینه ها و اهداف نهضت سرخ حسینی بپردازیم.
آنچه در ادامه می خوانید بخش هجدهم از سلسله درس های عاشورایی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی می باشد که در ماه محرم ۱۴۲۱ ایراد گردید:

گستره معنای جهاد
نظیر این مسأله درباره ی جهاد هم هست. الآن من و شما از جهاد چه معنایی را می فهمیم؟ کسانی که مسأله گو هستند و کتاب های فقهی را خوانده اند، می گویند جهاد سه قسم است: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی، و جهاد بُغات (قِتال اهل بغی). سه قسم جهاد است، نوع اول ابتدائاً به دستور امام انجام می گیرد، به جهت اینکه موانع هدایت از سر راه ولیّ خدا برداشته شود و حکومت اسلامی بتواند اسلام را در پهنه جهان گسترش داده و تبیین کند، نه این که کفار را وادار و مجبور کند که مسلمان شوند، بلکه تا راه هدایت کردن باز شود، «فَقاتِلُوا أَئِمَةَ الْکُفْر» (توبه، ۱۲.) این جهاد ابتدایی است. قسم دیگرِ جهاد این است که به مسلمان ها حمله شده و آنها در مقام دفاع برمی آیند. نوع سوم جهاد هم این است که بین دو دسته که هر دو در ظاهر مسلمان هستند جنگی پیش بیاید و راهی برای اصلاح نیست جز این که به کمک دسته ای که مظلوم است بشتابید. این «قتال اهل بغی» است، و یا این که حاکم دستور بدهد، که با اهل بغی مبارزه کنند. این سه قسم جهاد را همه می دانند.
حال زمانی که ابی عبد الله (علیه السلام) می فرماید من قیام کردم و جهاد فی سبیل الله را ادامه می دهم: «لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللّهِ هی الْعُلْیاء»، (بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۶۰۸) این کدام قسم از اقسام سه گانه جهاد بود که در کربلا اتفاق افتاد؟ جهاد ابتدایی با کفار که نبود، دفاعی هم نبود، چون جهاد دفاعی نیز در مقابل کفاری است که به مسلمان ها حمله کرده اند و آنها دفاع می کنند. البته دفاع شخصی هم داریم که به آن جهاد نمی گویند. قتال اهل بغی هم نبود. چون در قتال اهل بغی مثل جنگ جمل حاکم اسلامی با آشوبگران مبارزه می کند. پس این چه جهادی بود که انسان با زن و بچه اش به کربلا بیاید و بایستد، تا جایی که حتی طفل شیرخواره اش هم کشته شود. این چه نوع جهادی است؟ جواب این سوال هم این است که «جهاد» نیز اصطلاحات مختلفی دارد. معنای جهاد از یک طرف آن قدر وسیع است که جهاد با مال، پول خرج کردن در راه ترویج اسلام و مبارزه با کفار و پیشگیری از هجوم فرهنگی دشمن را هم شامل می شود: «وَ جْاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فی سَبیلِ اللّه»، (توبه، ۴۱.) بر طبق این اصطلاح، جهاد با مال هم نوعی جهاد می شود.
این نوعی توسعه در مفهوم جهاد است. البته مدلول لغوی جهاد شامل همه این موارد می شود. چون جهاد یعنی تلاش و کوشش کردن. اگر در معنای آن دقت نماییم، مجاهدت یعنی کوشیدن در مقابل یک دشمن یا در مقابل یک مانع. چون «باب مفاعله» چنین اقتضا می کند، اما در معنای لغوی آن، چنین نیست که حتما آن مانع مانند شمشیر باشد. امکان دارد مانع دشمن اقتصادی یا فرهنگی باشد. جهاد در آنجا هم صادق است. جهاد با مال یا با فعالیتهای اجتماعی دیگر متناسب با دشمن نیز جهاد است، «فَضَّلَ اللّهُ الُْمجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلی الْقاعِدینَ دَرَجَةً»، نوعی از آن، جهاد به وسیله نفس است، یعنی جان را در معرض کشته شدن قرار دادن، قسم دیگر آن نیز جهاد النفس است، یعنی مجاهده با نفس خود که نام آن جهاد اکبر است. کتاب جهاد اکبر درباره ی اخلاقیات و جهاد با نفس است. اتفاقاً به همین مناسبت است که در وسایل الشیعة می بینید شیخ حر عاملی (قدس سره) پس از اینکه مباحث جهاد را مطرح می کند، جهاد النفس و مسائل اخلاقی را بدنبال جهاد و در «کتاب الجهاد» می آورد؛ به جهت اینکه جهاد با نفس است.
پس مفهوم جهاد از یک طرف آن قدر گسترش پیدا می کند که جهاد با مال، جهاد با تبلیغ، جهاد با زبان، با قلم و حتی جهاد با نفس خود انسان را هم شامل می شود، بلکه آنجا جهاد اکبر است. این توسعه در مفهوم جهاد است. اما جهادی که در کتاب های احکام، شرعیات و تعلیمات دینی می خوانیم شامل کارهایی که امام حسین (علیه السلام) انجام داد نمی گردد، بلکه فقط همان سه قسمی را که گفتم در بر می گیرد. این دو نمونه برای بیان این که مفاهیم گاهی دو گونه معنا می شود، معنایی عام و معنایی خاص. «معنای خاص» یک مفهوم اصطلاحی خاص در فضایی خاص و جامعه ای خاص است و «معنای عام»، که امکان دارد همان معنای لغوی آن باشد، و یا بر اثر تحولات اجتماعی مصادیق جدیدی پیدا کرده و گسترش پیدا کند.
به هر حال، اگر معنای عام جهاد یعنی کوشیدن در راه خدا مقابل دشمن را در نظر بگیریم، خیلی از موارد امر به معروف و نهی از منکر را می توان به عنوان جهاد بر شمرد. از جانب دیگر اگر امر به معروف و نهی از منکر را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم، حدودا تمام مصادیق جهاد غیر از جهاد با نفس در دایره امر به معروف و نهی از منکر می گنجد. چون یکی، امر کردن دیگران به انجام کار خوب و دیگری دست برداشتن از کار بد است. پس این دو مفهوم تداخل پیدا می کنند.
در مورد این قبیل مفاهیم گفته می شود «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا»، وقتی امر به معروف و نهی از منکر را در کنار جهاد ذکر نماییم، کما این که می گوئیم فروع دین ده تاست، ششم جهاد، هفتم امر به معروف، یعنی امر به معروف غیر از جهاد است. زمانی که این دو مفهوم در کنار یکدیگر ذکر شوند، معانی آنها از هم جدا شده و دیگر جهاد شامل امر به معروف نمی گردد، امر به معروف هم شامل جهاد نمی گردد. طلبه ها برای چنین مفاهیمی این اصطلاح را به کار می برند که: «اذا اجتمعا افترقا»، یعنی زمانی که با هم ذکر شوند معنای آنها با هم فرق می کند، اما «اذا افترقا اجتمعا»، اگر هر یک از آنها را به تنهایی استعمال نماییم، در این صورت شامل دیگری نیز خواهد شد. یعنی امر به معروف شامل جهاد و جهاد نیز شامل امر به معروف می شود.
این مقدمه ای است که در خیلی از موارد، امکان دارد به کار آید. آن گاه که سیدالشهداء (علیه السلام) می فرماید من برای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم، فقط امر به معروف و نهی از منکر اصطلاحی با معنای محدودی که همچون شرایط آن این است که خوف ضرر نباشد نیست. بلکه به مفهوم عام تری است که حتی با علم به خطر، آن هم بالاترین خطر که جان آدم از بین برود و کشته شود، سازگار است. حتی در این مورد هم مصداق واجب برای امر به معروف و نهی از منکر داریم، منتهی این اصطلاح عام تر و غیر از اصطلاحی است که ما و شما با آن آشناییم، و در رسائل عملیه می نویسند. اما این نکته ها کم تر مطرح می شود. نظیر این مسأله در مورد جهاد نیز هست. گرچه من دو سه مرتبه اشاره کردم، این گله را تکرار می کنم، امام (قدس سره) فرمود تقیه در برخی از مراتبِ امر به معروف و نهی از منکر حرام است، «ولو بلغ ما بلغ»، در رساله تقیه شأن هم نوشتند که تقیه در مهامّ امور نیست، چند مثال زدند همچون این که اگر خانه کعبه در معرض ویرانی باشد، دشمن می خواهد کعبه را از بین ببرد، در اینجا صحبت این نیست که چون امکان خطر وجود دارد، امر به معروف نکنیم. بلکه باید به هر قیمتی باشد با دشمن مبارزه و امر به معروف و نهی از منکر کرد، ولو به قیمت جان انسان تمام شود. حفظ کعبه مثل یک واجب عادی نیست.
اگر جان پیامبر و یا امامی در خطر باشد بطورمثال دشمنان پیامبری را گرفته و می خواهند او را بکشند مؤمنان بگویند اگر ما جلو برویم، می ترسیم بدنمان زخمی شود یا سیلی بخوریم! چون خوف ضرر هست، حرام است برویم! بگذار پیغمبر را بکشند! این حرف ها شوخی است. کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی داشته باشد می داند که اینگونه نیست. باید رفت پیغمبر را نجات داد، ولو هزاران نفر کشته شوند، امام معصوم (علیه السلام) را باید نجات داد، ولو هزاران نفر کشته شوند. این چند مثال را با یکی دو مثال دیگر می زنند و بطور کلی می گویند در مواردی که اصل اسلام و کیان اسلام در خطر باشد، و تعبیراتی از این قبیل، در این موارد تقیه در امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست.
من گلایه کردم از دوستانی که اهل تحقیق و اجتهاد هستند که چرا کار حضرت امام رحمة الله مقابل را دنبال نکردند باید دقیقاً مصادیق و حدود این موارد را مشخص کنند، تبیین کنند که مهام امور کدامند؛ چند مورد آنرا امام (قدس سره) فرمود، موارد دیگر را نیز باید شناسایی و معرّفی کرد. حق این است که این موارد با عنایت به مسائل اجتماعی روز بررسی شود. امروزه کشتن پیامبر و امام تنها به این نیست که شمشیر بزنند و گردن او را ببرند، امروز پیامبری او را می کشند، امامت و ولایتش را می کشند، صریحاً در جمهوری اسلامی، کسی که مورد احترام شخصیت های درجه اول کشور است (اواخر دهه ۷۰ شمسی)، می نویسد که با مرگ پیامبر (صلی الله مقابل وآله) ولایت هم از بین رفت! پس از مرگ پیامبر دیگر ولایتی نداریم! و شب عاشورا این آقا را به عنوان گوینده اسلامی دعوت می کنند تا برای دانشجویان و استادان دانشگاه ها صحبت کند؛ امسال هم دعوت نمودند (اواخر دهه ۷۰ شمسی).
هزار و سیصد سال تلاش شد تا این درخت چنین ثمری داد
کسی که می گوید وحی امری شخصی است و ما نمی توانیم اثبات نماییم واقعاً کسی پیامبر است یا نه! و کسی که می گوید پیغمبر هم مثل سایر مردم حتی در فهم وحی اشتباه می کند! حتی در فهم وحی! این بدتر است یا کشتن پیامبر (صلی الله مقابل وآله)؟ اگر پیامبر (صلی الله مقابل وآله) را بکشند، هدفش بیش تر حفظ می شود؛ کما این که هنگامی که حسین بن علی (علیه السلام) را کشتند هدفش با همان خونش حفظ شد. اما اگر پیامبری او را کشتند، دیگر چه چیزی باقی خواهد ماند؟ آن گاه امروز در مقابل این مسأله می توان اظهار داشت که می ترسم سیلی بخورم!؟ می ترسم حرفی بزنم به من توهین کنند!؟ می ترسم برایم پرونده تشکیل دهند!؟ و می ترسم و می ترسم!؟ آیا این بهانه ها عذر می شود؟ مسئولان دینی و دولتی ما این مسائل را نمی دانند؟ خطرهایی که از ناحیه این افراد پیدا می شود درک نمی کنند؟ یا اهمیت نمی دهند؟ کیست که نداند در این چند سال اخیر روز به روز دین در جامعه ما ضعیف تر شده است؟ کیست که نداند؟ خدا شاهد است گاهی که به کشورهای خارجی می رویم جوابی برای مسلمانانی که در انگلیس و آمریکا و سایر کشورها زندگی می کنند نداریم. می گویند ما پارینه آمدیم ایران را دیدیم (اواخر دهه ۷۰ شمسی)، امسال هم آمدیم ایران را دیدیم، باور نمی نماییم این ایران، ایران سال قبل باشد. شما باور می کنید که سطح دین در جامعه ما مثل پارینه باقی مانده است؟ امکان دارد کسی در این مسأله شک کند؟ جای شکی ندارد.
عامل این تنزل دینی کیست؟ و چیست؟ چرا امروز اوضاع اینگونه شده است؟ اگر شما عوامل این امر را بررسی کنید به دو دسته عامل می رسید: دسته اول مطبوعات و نشریات و کتاب های گمراه کننده، که مسؤول آنها وزارت ارشاد است؛ و دسته دیگر، کارهایی است که در این کشور صورت می گیرد تا وقاحت و زشتی گناه از بین برود. مردم به گناه کردن تشویق می شوند، راه گناه برایشان باز می شود و به بهانه این که می خواهیم به جوانان بها بدهیم چراغ سبز به آنها داده می شود که گناه بکنند.
به ما می گویند اگر شما دولت را دولت اسلامی می دانید پس چرا با وزیر آن مخالفت می کنید؟ عجب مغالطه ای است! اسلامی بودن این نظام به رهبری است، و بنابراین است که مطبوعات چه مقام ولایت فقیه را و چه حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را و شخص مقام معظم رهبری را مورد حمله قرار داده اند و روز به روز بیشرمانه تر در این حوزه پیش می روند.(اواخر دهه ۷۰ شمسی) چرا؟ چون اسلام را نمی خواهند. گفتند، اگر اسلام را نخواسته باشیم چه کسی را باید ببینیم و رفتند در کنفرانس برلین گفتند که اسلام نمی تواند خودش را با دموکراسی روز وفق بدهد و این مشکل اسلام است و مجلس ششم این مسائل را حل خواهد نمود و کسی هم متعرض آنها نشد.
چرا اینها در افکار جامعه تشکیک می کنند؟ به جهت اینکه همین مطالب را از بین ببرند. چرا تا این حد دم از مردم سالاری و دموکراسی می زنند؟ به جهت اینکه فردا اگر مردم گفتند ما اسلام را نمی خواهیم، بگویند حرف مردم ملاک است نه حرف امام (قدس سره)! و بالاخره چرا در کنفرانس برلین (اواخر دهه ۷۰ شمسی) گفتند خمینی هم به موزه تاریخ خواهد رفت؟ مسؤولان آمریکایی تصریح کردند، و دل بستند، تصریح کردند که اگر مجلس ششم بتواند مسأله ولایت فقیه را حل کند کار ما آسان شده، و مشکل ما با ایران حل می شود.
اینها چشم دوخته اند به این که روزی به نام رفراندوم مسأله ولایت فقیه را بردارند و درحال فراهم کردن مقدمات و زمینه فرهنگی آن هستند. ای لعنت بر کسانی که چنین زمینه هایی را فراهم می کنند! اینها خون امام حسین (علیه السلام) و خون صدها هزار شهید ما را پایمال می کنند، با چه چیزی؟ با همین روزنامه های کذایی که با کمک های خارجی اداره می شود.
خوب، امکان دارد شما سوال کنید که این حرف ها را برای چه می زنم؟ مشکل اصلی هر جامعه ای ناآگاهی است، اگر اینان توانستند در ظرف این چند سال اینگونه ناجوانمردانه، ترک تازی کنند، به خاطر این است که ما به درستی به وظایفمان آشنا نبودیم. عده ای را با مسأله تساهل و تسامح فریب دادند، با مذمت کردن خشونت و ضد ارزش معرفی کردن آن، مردم را فریب دادند، مردم هم ترسیدند حرف بزنند و متهم به خشونت بشوند؛ گفتند گناه است! گناه کبیره است! عده ای مردم نجیب و متدین بودند که می ترسیدند اگر حرف بزنند، بر خلاف مصلحت نظام اسلامی باشد، بر خلاف رضای خاطر مقام معظم رهبری باشد، کم نبودند و الآن هم کم نیستند.
الآن هم باید ما چشممان به دهان مبارک ایشان دوخته باشد؛ اما این آمادگی را باید داشته باشیم که اگر روزی فرمان حرکت، فرمان جهاد، فرمان مبارزه داده شد، تا آخرین قطره خونمان بایستیم. تهیه این آمادگی ها «لحظه ای» نیست، اگر فرمانی صادر شد، همان لحظه نمی توان کسب آمادگی کرد، آمادگی روحی باید از ده ها سال پیش در انسان به وجود بیاید.
امام (قدس سره) پانزده سال خون دل خورد تا زمینه فرهنگی انقلاب را فراهم نمود، زندان رفت، تبعید شد، فرزندش در این راه بصورت مشکوکی شهید شد، مشکلات را تحمل کرد، پانزده سال خون دل خورد تا زمینه اجتماعی حرکت عظیم مردم فراهم شد؛ اگر چنین زمینه ای از روز اول فراهم بود، پانزده سال تأخیر نمی افتاد. این زمینه را امام (قدس سره) طی پانزده سال فراهم نمود، و بعد ده سال با خون های پاک شهدا آبیاری شد. امروز می خواهند ثمره این زحمات را به آسانی از ما بگیرند، با چه چیزی؟ با آنکه مبادا کاری کنید که خشونت باشد! خلاف تساهل و تسامح باشد! با چنین سحر و افسونی! آن همه فعالیت انبیا و اولیا، خون سیدالشهداء (ع)، بهره برداری از هزار و سیصد سال عزاداری سیدالشهداء (ع) بود که در پانزده خرداد صورت گرفت و بعد در بیست و دوم بهمن به نتیجه رسید، هزار و سیصد سال تلاش شد تا این درخت چنین ثمری داد، و حالا با افسون تساهل و تسامح می خواهند همه را بر باد دهند، این مفهوم از کجا آمده است؟ این واجب، این تکلیف از کجا نازل شده است که همه احکام شریعت بواسطه آن از بین می رود؟ تمام دستورات امر به معروف و نهی از منکر و جهاد به خاطر توسط آن نسخ می شود؟ با همین دستوری که از غرب آمده، که باید تساهل و تسامح داشته باشید! متوجه باشید چه وضعی است، خیال نکنیم فقط یک مسأله روزنامه ای است، ژورنالیستی است، کسی چیزی می گوید، دیگری هم جواب او را می دهد یا نمی دهد. آثار این مسأله را در جامعه ببینید! ببینید با همین کارها چگونه خیلی از جوانان ما را منحرف کردند. اینها آثار همین تلاش ها است؛ این سیاست فرهنگی خبیث است که امروز چنین ثمرات خبیثی را به بار آورده است. اگر از روز اول جلوی این کارها گرفته می شد، این فسادها به بار نمی آمد و حالا هم دیر نشده است.
مردم ما بدانند که دشمن چه دسیسه ای کرده است و چه نقشه ای برای آنها کشیده است و چگونه می خواهد با چهار تا کلمه، با چهار تا حرف، با چهار تا شعار، زحمات هزار و سیصد ساله تشیع را از بین ببرد! صراحتاً می گویند با رفتن پیامبر (صلی الله مقابل وآله) ولایت هم رفت! در جای دیگر گفتند که پیامبری پیامبر (ص) هم معلوم نیست! در جای دیگر هم گفتند اصل خدا هم قابل اثبات نیست! همین ها گفتند! من و شما هم خام شده ایم و نمی فهمیم چه کار می کنند. نوجوانی که از دبیرستان وارد دانشگاه می شود و آن گونه که باید، با معارف اسلامی آشنا نیست و بنیه ایمانی اش تقویت نشده است؛ با این زرق و برق ها، با این سحر و افسون ها، دین و ایمانش را می برند! مگر مدتی پیش مقام معظم رهبری نفرمودند که ایمان مردم را هدف گرفته اند، آیا باور کردید؟ چند سال است که ایشان می فرمایند تهاجم فرهنگی شده است، شبیخون فرهنگی شده است، مسؤولین فرهنگی کشور چه کار کرده اند؟ دیگر با چه زبانی بگویند؟
من به عنوان یک «شهروند» می خواهم اصطلاح روز را به کار ببرم، برای اینکه اگر بگویم «مسلمان» که می گویند بی خود! مسلمان که ارزشی ندارد، زرتشتی هم مثل تو است به عنوان یک شهروند به مسؤولان کشور نصیحت می کنم، این راهی که برگزیده اید به نفع خود شما هم نیست، مردم ما بارها ثابت کرده اند که اگر بفهمند دینشان در خطر است، جان برایشان ارزشی نخواهد داشت. مسؤولانی که به اسلام اعتقاد دارند و قائل به خدا و پیامبر (صلی الله مقابل وآله) هستند، اهتمام کنند این شیاطین را از اطراف خود دور کنند. اینها را از دستگاههای دولتی کشور به ویژه دستگاههای سیاست گذار بیرون کنند. نصیحت های امام (قدس سره) را به خاطر داشته باشند. اگر این کارها نشود بعید ندانند روزی بیاید که تکلیفی که سیدالشهداء (علیه السلام) داشت به عهده جانشین آن حضرت بیاید و کسانی که هزار و سیصد سال گفتند: «یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم» ۱ فرصت را برای شهادت غنیمت بشمارند. بترسند از آن روز؛ تا دیر نشده از اشتباهاتشان برگردند و آنها را جبران کنند. اگر گناهانی مرتکب شده اند، در پیشگاه خدا، ملت مسلمان و سیدالشهداء (علیه السلام) توبه کنند.


منبع:

1401/06/18
22:55:25
5.0 / 5
504
تگهای خبر: آمریكا , اسلام , اسلامی , امام
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۳
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها