حاج قاسم با دگرخواهی و دگرپذیری، اقناع کلامی بالایی داشت

حاج قاسم با دگرخواهی و دگرپذیری، اقناع کلامی بالایی داشت به گزارش عطر حرم، تابحال از استعاره هایی چون سردار دل ها و مرد میدان در مورد سردار سلیمانی استفاده شد، اما استعاره قهرمان گنج جدید است و دقیقا وام گرفته شده از سخنان خود اوست.



به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، «تینا چهارسوقی امین» زبان شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در یادداشتی به مبحث نقش قهرمان در دال مرکزی گفتمان مقاومت پرداخت که آنرا در ادامه می خوانید.
در نظریه گفتمان لاکلا و موفه، مفصل بندی کلی گفتمان از دال مرکزی و حول دال مرکزی تشکیل شده است که به آن «نودال پوینت» یا «گره گاه» یا «بسته گفتمان» می گویند. دال مرکزی وظیفه بسیار مهمی دارد، باید به رابطه تثبیت یافته بین خود و مدلولش نائل شود تا بتواند بقیه دال های گفتمان را حول محور خودش انسجام دهد، در واقع باید بتواند صورت بندی دقیقی از مفصل بندی گفتمان و هویت گفتمان حول مفهوم خودش انجام دهد.
به نظر بنده گفتمان مقاومت که می تواند دال های فراوانی از منظر ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی داشته باشد، یکی از دال های مرکزی و بسیار اساسی اش، دال «قهرمان» است. قهرمان به گفتمان مقاومت معنا می دهد، مشروعیت می بخشد، تثبیت گفتمانی به وجود می آورد و می تواند در بازتولید مفاهیم درونی گفتمان نقش مهمی ایفا کند. دال قهرمان را از منظرهای مختلف در ابزارهای علوم انسانی میتوان بررسی کرد؛ یعنی منظور کنشگری دال قهرمان را میتوان از منظرهای مختلف بررسی کرد، اما دریچه و زاویه ورود بنده در این بحث، زبان شناسانه است.
پیش از این مبسوط به این مساله پرداختم، بدین سبب در این نوشتار نمی خواهم به این بحث ورود کنم. ماحصل بحث های عرضه شده اینست که حاج قاسم با منطق عملی ثابت، با دگرخواهی و دگرپذیری، با غیرخواهی و با مصلحت سنجی توانست میزان اقناع کلامی بسیار بالایی را در بین همه آحاد جامعه و اقشار مختلف داشته باشد. این میزان ارتباط کلامی پر از محبت که ایشان در تصدق ملت از خودشان نشان می دهند، این میزان خردورزی و عنصر منطقی که خودشان را به درستی سرباز و فرزند روح الله تعریف می کنند از منظر رتوریک کلاسیک قابل تجزیه وتحلیل است که آن پرداختم. در این نوشتار از منظر استعاره مفهومی به آن خواهم پرداخت.
استعاره مفهومی، ابزار گفتمانی – رتوریکی دیگری است که بسیار به خدمت گفتمان می آید تا مفاهیم انتزاعی و مفاهیم غیرملموس را کاملا ملموس و آشنا کند. استعاره ها غیر از این که زینت بخش ادبی کلام هستند؛ دریچه ذهنی و شناختی افراد را مشخص می کنند، از میزان و نوع استعاره هایی که افراد در گفتار خودشان استفاده می نمایند می توانیم به شکل بندی گفتمانی برسیم و بفهمیم جهان را از چه زاویه دیدی می بینند و تفسیر و تعیین می کنند. از این منظر استعاره های شناختی و استعاره های مفهومی برای ما اهمیت بسیار زیادی دارد. استعاره ها کمک می نماید اهمیت مفهوم را بررسی کنیم؛ کمک می نماید تا ما بتوانیم شبکه های معنایی که درون آنها زیست می نماییم را تشخیص دهیم. هر چقدر این شبکه های معنایی برای ما ملموس تر و آشناتر باشد می توانیم میزان اقناع کلامی بیشتری داشته باشیم و هرچقدر اقناع کلامی ما بیشتر باشد، نهایتا می توانیم هژمونی مفهومی را بهتر تعیین نماییم.
ما در ذیل هژمونی مفهومی شیوه زندگی مان را ترتیب می دهیم و از آن وام، الگو و جهت می گیریم، همینطور در معنادهی، مشروعیت بخشی، تثبیت و بازتولید مفاهیم درون گفتمانی به ما کمک می نماید. این که می خواهیم شخصیت سردار حاج قاسم را از منظر استعاره های مفهومی بررسی نماییم، دقیقا به سبب همان تاکید و تذکری است که مقام معظم رهبری دادند. این که تلاش نماییم در معرفی شخصیت حاج قاسم از خصوصیات ماورایی کردن پرهیز نماییم، هم در همین راستاست.
وقتی استعاره های مفهومی ملموس که در زبان جاری است را استفاده و بررسی می نماییم، می توانیم دریچه ذهنی افراد را به درستی روی مفاهیم واکاوی نماییم و دیگر از تفسیرها و تحلیل های ماورایی پرهیز می نماییم. از طرف دیگر یک شخصیت قهرمان نیاز دارد که مقدس نمایی نشود. وقتی قهرمان مقدس نمایی شود دست نیافتنی می شود و افراد نمی توانند الگوی درستی از او بگیرند. حتما شخصیت قهرمان مشخصه الهیاتی دارد، اما به جهت اینکه بتوانیم به شکل زمینی از آنها الگو بگیریم نیاز است که از تقدس نمایی جلوگیری و آنها را دقیقا در گفتار عامیانه بررسی نماییم.
بهترین بستر جهت بررسی گفتار سردار، سخنرانی هایی است که در خدمت عموم مردم در یادواره های شهدا و عملیات ها بیان کردند، چون مخاطبین شان سطح وسیعی از مردم بودند و ایشان در سطح عام صحبت کردند که از استعاره هایی که مردم عادی بتوانند بفهمند استفاده می نماید. مخاطبینش صرفا دیپلمات ها، فرماندهان نظامی و اشخاصی نیستند که کنشگری سیاسی در سطح بین الملل یا داخلی دارند، بلکه همه مردم هستند. این مدل از سخنرانی های سردار می تواند محل بحث و بررسی بسیار مفیدی باشد. وقتی به این سری سخنرانی های سردار رجوع می نماییم که در سالهای مختلف انجام شده، یکی از استعاره هایی که به تکرار ایشان بهره برده از جنگ تحمیلی به مثابه گنج استفاده کردند، یعنی بارها ذکر کردند که جنگ ما گنج بود به همین دلیل من از ایشان را «قهرمان گنج» می نامم.
تاکنون از استعاره هایی چون «سردار دل ها» و «مرد میدان» در مورد سردار سلیمانی استفاده شد، اما استعاره «قهرمان گنج» جدید است و دقیقا وام گرفته شده از فرمایشات خودش است؛ اما چرا گنج؟ وقتی از دو حوزه معنایی «جنگ» و «گنج» هم نگاشت معنایی صورت گیرد، این حوزه ها برهم تنیده و مفاهیم با همدیگر یکسان می شود.
حوزه جنگ؛ خشن، بی رحم، پر از خون و خون ریزی است، حوزه ای که همه از آن فراری هستند و به قول سردار سلیمانی، حوزه ای است که کار فرهنگی در آن معنا ندارد، ولی برداشت ما از جنگ تحمیلی برداشت و اثرگذاری فرهنگی است. وقتی حوزه جنگ شالوده شکنی و ساختارشکنی شود، حتی واژه برعکس و به «گنج» تبدیل می شود. دقیقا به حوزه مفهومی ارجاع پیدا می کند که نباید مصرف نماییم.
گنج را مصرف نمی کنند، بلکه گنج را به عنوان میراث نگهداری و تکثیرش می کنند، گنج را به دیگران نشان می دهند تا بتوانند از آن به عنوان ذخیره معنوی بهره گیرند. این کاری بود که سردار می خواست از جنگ تکثیر پیدا کند، تربیت مدل جنگی در بین افراد جامعه. همین نگاه را نسبت به گفتمان مقاومت در غزه و لبنان هم داشتند. این مدل مقاومت را نوعی گنج می دیدند که حضور در آن بتواند ذخیره معنوی تولید نماید. در همین جهت گفتند که فرماندهی در جنگ ما هدایت نبود بلکه امامت بود و تفاوت می گذاشتند بین هدایت و امامت. می گفتند فرمانده که هدایت می کند می گوید: برو! خودش می ماند و تنها هدایت می کند و می گوید: تو برو! اما فرمانده ای که امامت می کند خودش به دل معرکه می رود و می گوید: تو هم بیا! ایشان می گویند فرماندهان دفاع مقدس ما اشخاصی بودند که در مدل مدیریت خودشان، امامت می کردند. شهیدان خرازی، باکری ها، همت، متوسلیان، احمد کاظمی و … مدل فرماندهی امامت گونه داشتند، در همین مدل فرماندهی امامت گونه است که طواف حجاج در بیت الله الحرام در مقابل آن پایین تر بود. همین جاست که به پیام حج حضرت امام خمینی (ره) ارجاع می دهند، امام می فرمایند: ای نشستگان مقابل خانه خدا، برای ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید، یعنی به جان آنها دعا کنید. حضرت امام (ره) در این پیام نسبت «ایستادگان در مقابل دشمنان خدا» به رزمنده ها دادند، سردار در تمامی سخنرانی هایشان به کررات رزمنده ها، مدل جنگ و کنشگری در زمینه جنگ را هنر فرزندان انقلاب توصیف کردند. این عبارت پرتکرار در سخنرانی هایشان قابل مشاهده می باشد، نکته مهمی است که عرصه جنگ و چالش و کنش سخت را بتوانید آن قدر هنرورزانه اداره کنید. هنر فرزندان انقلاب اینجاست که می گویند دقیقا همان گونه که خودشان گفتمان جهاد، گفتمان شهادت و گفتمان مقاومت که سه گفتمان اصلی نهضت اسلامی حضرت امام (ره) هستند را با همدیگر یکی می کنند و از آن نمایندگی می کنند. از استعاره پر مفهوم «قله» و «دامنه» استفاده می نمایند و می گویند یکی از عوامل پیروزی فرزندان انقلاب در جنگ نگاه به قله است و ما اشخاصی هستیم که در دامنه هستیم. همواره این استعاره را در سخنرانی هایشان دارند؛ قله و دامنه.
«قله» را مقام معظم رهبری می دانند، ایشان را بنیانگذار و رهبر می دانند. نه قله بدون دامنه معنا دارد و نه دامنه بدون قله. همین استعاره نشان میدهد ما در راه حرکت کردن بسمت این قله چقدر دشواری داریم، مگر مسیر کوه می شود مسیری ساده و آسان و راحت باشد. استعاره نشان دهنده این قضیه است که مایی که در دامنه قرار گرفتیم؛ اولاً هدف و قله را گم نکنیم در خیلی از موارد که این اتفاقی که برای ما می افتد و در خیلی از مواقع سختی راه رسیدن به قله را دارد این استعاره در خودش پنهان کرده نشان میدهد.
کارشناسان یکی از عواملی مهم پیروزی انقلاب اسلامی را مذهب، تقوا و اخلاص می دانند، همین عوامل سبب شد که همدیگر را برادر خطاب کنند. فرماندهان بارها گفتند درجه های روی دوش من، پارچه های روی دوش من است. این استعاره خودشان استفاده می نمایند ببینید شما چقدر باید اخلاص داشته باشید که به کرات در سالهای مختلف پس از جنگ وقتی سخنرانی می کنید؛ از دهه ۷۰ تا دهه ۹۰ این استعاره در ذهن هیچ موقع رنگ نباخت، به سبب پررنگ بودن عامل مذهب و اخلاص همدیگر را برادر بدون استفاده از هیچ گونه از عناوین سردار، دکتر، استاد و سپهبد خطاب می کردند. برادر بودن و پیوستگی، اخلاص را می رساند.
استعاره دیگری که سردار سلیمانی بارها از استفاده کردند؛ «رهبر به عنوان طبیب جامعه» بود. اطمینان به حکمت رهبری در تدبیر، تشخیص، علاج و معالجه جامعه و می گویند رهبری طبیب جامعه ماست. این نگاه به رهبری چیزی است که امکان دارد مورد غفلت قرار گیرد. کسی که صورت بندی ذهنی اش از رهبر، طبیب باشد، حتما میزان تعهدش و نگاهش به رهبر در همه عرصه اطمینان خاطر به حکمت در تدبیر ایشان است.


منبع:

1404/03/10
13:28:18
5.0 / 5
39
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , امام , دانش
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۱
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس
عطرحرم، پلی بین احساسات و خاطرات، پلی بین شما و دنیای رایحه ها