از شنیدن ندای هل من ناصر ارباب تا دفاع عباس گونه از حریم حضرت زینب(س)
عطر حرم: به گزارش عطر حرم، شهید قاسم غریب یکی دیگر از شهدای مدافع حرمی است که درصدد مبارزه با هتاکان به حریم حضرت زینب(س) بر آمد و با ارادت خاصی که به حضرت عباس (ع) داشت عباس گونه یکی از مدافعان حرم شد.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شهدای مدافع حرم آن عاشقان حریم کبریایی، آن مردان خداجوی خدایی، آن ایثارگران دلباخته حسینی، با مشاهده بی حرمتی یزیدیان زمانه به حریم حرم خاندان (ع) تاب و قرار خود را از کف داده و با بر دوش کشیدن عشق و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان و سردادن نجوای «انی سلم لمن سالمم و حرب لمن حاربکم» دوست دوستان و دشمن دشمنانش شدند، تا این که در آزمون عمل به نجواهای عاشورایی خویش خوش درخشیدند.
بنابر روایت مشرق، شهید قاسم (مهدی) غریب یکی دیگر از آن شهدای مدافع حرمی است که با دیدن جنایات داعش و گروههای تکفیری درصدد مبارزه با هتاکان به حریم حضرت زینب(س) بر آمد و با ارادت خاصی که به حضرت عباس (ع) داشت عباس گونه یکی از مدافعان حرم شد.
به همین بهانه به گفتگو با همسر شهید مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب پرداختیم.
از شنیدن ندای «هل من ناصر» ارباب، تا لبیک مشتاقانه
اعظم سادات حسینی ضمن اشاره به دوران خدمت افتخاری خود در مسجد مقدس جمکران و زمینه های آشنایی با همسرش در آنجا عنوان کرد: چه روزهای خاطر انگیزی به واسطه خدمت در مسجد مقدس جمکران و زمینه های آشنایی با همسرم در آنجا برایم رقم خورد، روزهایی به یاد ماندنی و شیرین از وصلتی فرخنده که سربرگ و آغاز آن با استمداد از ولی عصر و امام زمان (عج) انجام شد. آری به علت اهمیت و باور به این مساله که عرض زندگی نسبت به طول آن ارزشمندتر است، همینطور عدم شناخت کافی نسبت به همسرم متوسل به استخاره ای با این مضمون (این امر فرخنده و مبارک است البته هرچند با مشکلاتی روبروست، اما رضای خداوند در آن وجود دارد) شده و دل به نتیجه ای سرنوشت ساز که رضایت الهی را به دنبال آن خواهد داشت سپردم.
به قول همسر شهید مدافع حرم باوجود تردیدها به واسطه خوابی که شهید غریب برایش بازگو می کند، مصمم تر از قبل به او ایمان آورده و به ازدواجش پاسخ مثبت می دهد. به صورتی که در جلسات گفتگو با همسرش با علم به سختی ها، فراز و نشیب های زندگی یک پاسدار از مأموریت های طولانی گرفته تا حوادث ناگوار دیگر و همینطور اهمیت اعتقاداتش از (علاقه به اختیار نمودن همسری سادات، به علت محرم شدن و دامادی حضرت زهرا(س)) و از تمام مهم تر به واسطه دیدن خوابی که با حاضر شدن در بیابانی، حسین بن علی(ع) سر بر زانوان او نهاده و ندای (هل من ناصر ینصرنی) را سر می دهد و او هم مشتاقانه با پاسخ مثبت به این ندا و یاری رساندن و تنها نگذاشتن ارباب و آرزوی شهادتش، بیشتر از پیش به ازدواج با ایشان راغب شدم.
وی ضمن اشاره به روزهای به یادماندنی آغاز زندگی مشترک از تفاوت های رفتاری همسرش با دیگران، از ارزش ها و اعتقادات خاصش می گوید: اهمیت به ادای اول وقت فریضه های واجب، بگونه ای که حتی زمان انجام آزمایش و تمهیدات مراسم عقد نیز، در هر شرایطی نماز اول وقت ایشان ترک نمی شد و با نظر به آسانی برنامه ها، از میهمانی ها گرفته تا برخورد و کردارش، از همان اول متوجه تفاوت و نگاه خاص او به زندگی شده بودم. تا این که بنا بر پیشنهاد و ابراز علاقه و ارادتم به نام مبارک (مهدی) پس از ازدواج این نام را برای خود برگزید، بگونه ای که در میان اطرافیان به نام مهدی شناخته شده بود.
پایبندی به آیات و روایات و احادیث دینی و آرزوی شهادت
بانو حسینی ضمن اشاره به یادگاران شهید قاسم (مهدی) غریب تصریح می کند: حاصل ۱۰ سال زندگی سراسر عشق و ایمان ما دو فرزند پسر به نامهای امیرعباس و محمدامین ۹ و ۷ ساله است که هر دو از محبت و عنایت پدر لبریز شده بودند و الان با خاطرات خوش با پدر روزگار می گذرانند با خاطراتی شیرین و زنده به امید دیدار باردیگر پدر، روزهای دوری و فراغ را تحمل می کنند. محبتش به اطرافیان بخصوص همسر و فرزندان و پدر و مادرش وصف شدنی نبود، تا جایی که اینروزها غم دوری پدر را در چشمان منتظر فرزندانم عمیقاً احساس می کنم و آنها را با این جمله ها که پدر به آرزویش رسیده و تعریف مقام و جایگاه والای شهید در نزد پروردگار، همینطور یادآوری سفارشات و سفارش های پدر در مورد عمل به فرمان رهبری در سه امر تحصیل، تهذیب و ورزش، آرام می کنم.
همسر شهید قاسم غریب با ابراز خرسندی نسبت به انتخاب چنین همسری و بیان خصوصیت های وی می افزاید: روزی را به یاد ندارم که خستگی و سختی های کار را به رویش بیاورد و همیشه به این قول معروف از پیامبر رحمت(ص) که «مؤمن در هر حالی باید خوش رو و مهربان باشد»، پایبند بود و تمام زندگی اش را بر مبنای آیات و روایات و احادیث دینی پیش می برد، به یاد دارم روزهایی را که وقتی با صدای پر سوزش مداحی خاندان (ع) بخصوص سرور و سالار شهیدان را زمزمه می کرد، اشک از چشمانش سرازیر می شد و با عشقی بی بدیل از شهادت و آرزوی فیض آن می خواند و این هنر را با تمرین و ممارست بسیار تلاش داشت به فرزندانمان هم بیاموزد.
به قول همسر این شهید سرافراز او که در راه خدمت به اسلام، لحظه ای آرام و قرار نداشت، در طول پانزده سال خدمت در سپاه دوره های آموزشی سخت و دشواری چون آموزش تخصصی یگان ویژه صابرین و آموزش های مربیگری در زمینه رزم در برف، تخریب و دفاع شخصی را گذراند و موفق به دریافت گواهینامه فنی فول کیک بوکسینگ و گواهینامه خلبانی بالگرد فوق سبک (جایروپلن) شد. او با تاکید بر این قابلیت ها و با یاری اربابش امام حسین(ع) در عملیات مختلف و مأموریت های فراوان با حضوری مؤثر همچون ورزیده ترین نیروهای صابرین بود.
حماسه آفرینی جانبازی که باجان، بازی به معامله ای پرسود تن داد
وی با بیان فداکاری ها و جان فشانی های همسر شهیدش در طول سالهای خدمت با عنوان پاسدار تصریح کرد: در این سال ها وی در میدان رزم با گروههای انحرافی منافقین داخلی مجاهدانه جنگید، تا این که در این راه علاوه بر مجروحیت های بسیار، چشم چپ خویش را هم نثار کرد. پس از جانباز شدن از ناحیه چشم، به سفارش پزشک، برای حفظ چشم دیگرش مناطق مرطوب را برای ادامه کار وزندگی انتخاب کردیم، از این رو به زادگاهش گلستان عزیمت کرده و مدتی در سپاه آن استان و پس از آن هم به گردان های تکاور تیپ مردم پایه سپاه نینوا پیوست. تا این که این رزمنده شجاع و پر خروش میهن، که یارای دوری از نبرد و میدان رزم را نداشت و با درک صحیح و آگاهی نسبت به شرایط روز و عربده کشی و جنایات تکفیری های مزدور، داوطلبانه برای دفاع از حریم حرم زینبی رهسپار کشور سوریه شد.
همسر شهید مدافع حرم ضمن اشاره به وصیت و صحبت های همسر خویش در ارتباط با اعزام به سوریه اظهار داشت: حالا حرمین شریفین در خطر تخریب به دست داعشیان ملعون و پست مسلمان نماست، حال تکلیف بر اینست که چمران گونه از شهر و دیار و زن و فرزند و زندگی خود دل بکنیم و برای یاری ناموس شیعه حرم اهل بیت(ع) به آن دیار برویم و الان که این توفیق نصیب بنده شده که در صف مدافعان حرم قرار گیرم، خداوند منان را شاکر و از ام المصائب حضرت زینب(س) هم سپاسگزارم که بنده حقیر را بعنوان سربازی کوچک در محضرش پذیرفته است، باشد که مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد.
بانو حسینی با بیان این مطلب که وقتی به درخواست ازدواج همسرم بله گفتم در واقع به همه آرمان ها و آرزوهای او بله گفتم و با علم به این که همسر شهیدش را جز با نوشاندن شربت شهادت نمی شد سیر کرد افزود: به قدری ذوب در ولایت و دوستدار ائمه اطهار (س) بود، که در این راه و در جلب رضایت آنان ذره ای دست از کوشش برای مسلمانان جهان بر نمی داشت تا این که در دومین مرحله از اعزام به سوریه و مبارزه با تکفیری ها و دفاع از حریم حضرت زینب(س) در ۲۴ ماه رمضان سال ۹۴، در سن ۳۳ سالگی، در ارتفاعات تلمور سوریه، با پر کشیدن از میان ما، به آرزوی دیرین خویش و مقام والای شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم (مهدی)غریب
رفقا دنیا خیلی کوچک و زودگذر است، نکند که متعلقات و زر و زیورهای دنیوی، بین شما و شهادت فاصله بیندازد، اگر آرزوی شهادت دارید نباید وابستگی به دنیا داشته باشید و خط مشی شما خط ولایت باشد و افکار گروههای منحرف و ضد ولایی در وجود و فکر شما تاثیر نگذارد. ان شاءالله باید تا نابودی کامل استکبار جهانی، اسرائیل و آمریکا به پیش برویم و این پرچم مقدس انقلاب اسلامی را با دست رهبر عزیزمان به دست آقا امام زمان برسانیم.
خداوندا امروز روزی است که شیپور جنگ در این میدان نواخته شده است، کمکم کن که مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم. خداوندا به زانوان کم توانم توان ببخش و به چشم جانبازم نور بده، که در این لحظات مبارزه ضد دشمنان پست دین و قرآن و خاندان (ع) شرمنده نشوم،...
منبع: تسنیم
منبع: atreharam.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب