یادداشتی از علی پیرحیاتی؛

داوری در طول نیم قرن آهسته و پیوسته از فلسفه دفاع كرده است

داوری در طول نیم قرن آهسته و پیوسته از فلسفه دفاع كرده است به گزارش عطر حرم فیلسوف، آیینه زمان ما است و با پرسش هایش آینده را رقم می زند. مردمی كه به جان، چشم انتظار آینده هستند، شرایط و امكانات را در آیینه فیلسوف می بینند.


به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، علی پیرحیاتی پژوهشگر و مترجم در یادداشتی با عنوان چه نیازی است به «داوری»؟ به بررسی اجمالی اهمیت اندیشه های رضا داوری اردكانی استاد دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم پرداخته است؛ نام «دكتر رضا داوری اردكانی» همواره ملازم دفاع از فلسفه است. او از فلسفه در مقابل «سیاست»، «ایدئولوژی» و «عقل متعارف» دفاع می كند. داوری در نوشته ها و گفته های خود به هر موضوعی كه می پردازد، خواسته یا ناخواسته به این مسأله باز می گردد كه «فلسفه چیست؟ و به چه كار می آید؟» اما در شرایط و زمانه ای كه هر كسی، خویش را ملاك حقیقت می داند و از جانب دیگر، هر سخنی باید نسبت خویش را با سیاست روشن كند و همه حرف ها با نگاه سیاست زده تفسیر می شود، چگونه می توان از فلسفه دفاع كرد؟ و مگر نه اینكه در چنین شرایطی، دفاع از فلسفه در بهترین حالت به سوءتفاهم می انجامد؟ داوری در طول نیم قرنی كه آهسته و پیوسته از فلسفه دفاع كرده است، مدام می كوشد سوءتفاهم ها را توضیح دهد و در عین حال، این باطلاق سوءتفاهم روز به روز گسترده تر می شود. داوری خویش را «مدافع فلسفه» می داند و البته آنكه به دفاع از فلسفه می پردازد، فلسفه به دفاع از او برمی خیزد اما هر حمله ای به فلسفه، حمله به داوری هم خواهد بود و امروز فلسفه بیشتر از هر زمان دیگری، هدف تهاجم قرار گرفته است. چرا «دفاع از فلسفه» بخصوص در شرایط سیاسی و اجتماعی ما بیشتر از همیشه با نافهمی مواجه می شود؟ كلمه ای كه به بهترین وجه، وضعیت كنونی ما را توصیف می كند، سردرگمی است. ما از سنت بریده ایم و راه تجدد را نمی شناسیم، در برهه هایی عرصه های اجتماعی و سیاسی بر ما تنگ آمده، خشونت و آشفتگی در همسایگی ما روز به روز دامن می گستراند حتی اگر به مقصدی برسیم، همیشه دیر رسیده ایم و.... در این میان، كسی پیدا شده كه به ما می گوید: چه می كنید؟ كجا هستید؟ و از كجا آمده اید؟ و به كجا می خواهید بروید؟ آیا شما كه توسعه می خواهید، می دانید كه شرایط توسعه چیست؟ شما كه آزادی می جویید، آزادی را می شناسید؟ شما كه می خواهید به سنت تان برگردید، سنت را از قشریگری نیست انگارانه بازمی شناسید؟ با غربی كه در وجود شما خانه كرده است، چه می كنید؟ و... این پرسش ها به گوش ما، سخن نابهنگام است. عقل متعارف می گوید فرصتی برای پاسخ به این پرسش ها نیست؛ سیاست زدگی به ما می فهماند كه هر «نجاتی» از طریق سیاست می گذرد و ایدئولوژیك اندیشی، هر تفكر پرسش گرانه ای را در ریشه می خشكاند. كسی كه این پرسش ها را پیش روی ما گذاشته، باید چگونه داوری اش كنیم؟ اما مگر گزیر و گریزی از این پرسش ها هست؟ اگر می خواهیم گامی برداریم، باید بر زمین محكمی كه با پرسش های بنیادی قوام یافته است، پا بگذاریم. فیلسوف، شخص نیست و آنچه می گوید به شخص او ختم نمی گردد. فلسفه، مشقِ «آیینه شدن» است. فیلسوف، آیینه زمان ما است و با پرسش هایش آینده را رقم می زند. مردمی كه به جان، چشم انتظار آینده هستند، شرایط و امكانات را در «آیینه فیلسوف» می بینند. چه نیازی است به «داوری»؟ داوری در زمانه ای كه جهانیان به بانگ بلند می گویند كه شاعر و فیلسوف نمی خواهیم، از شعر و فلسفه دفاع می كند. اما چه نیازی است به «فلسفه»؟ فلسفه حقیقتاً به چه كار می آید؟ این پرسش، پاسخی عجیب به دنبال دارد. آری، چیزی هست كه گویی به هیچ كار نمی آید، اما شرطِ امكانِ هر «به كارآمدنی» است. هر تحولی با پرسش شكل می گیرد و شایسته ترین پرسش ها با فلسفه پرورده می شوند. مردمی كه فلسفه را به محاكمه بكشانند، مجال دفاع از هیچ چیز دیگری نخواهند یافت و خود در محكمه تاریخ محاكمه خواهند شد. در این زمانه آشفتگی، به كسی چون «داوری» نیازمندیم تا بگوید كه چه می دانیم، چه امكان هایی پیش روی ما است و پرسش های فردا كدامند. فلسفه از درد (پاتوس) شروع می شود و دردی را كه فلسفه از آن برمی آید، باید مغتنم شمرد. كسی را كه به جای همه ما درد می كشد، باید پاس داشت، چه به قول مولانا، اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید!

1398/03/25
17:14:24
5.0 / 5
4324
تگهای خبر: دكتر , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس