در ستایش اندیشه، ۵؛عبدالله صلواتی در گفت وگو با عطر حرم:

فلسفه ظرفیتی در اختیار قرار می دهد که از دید انحصارگرا خارج شویم

فلسفه ظرفیتی در اختیار قرار می دهد که از دید انحصارگرا خارج شویم به گزارش عطر حرم، صلواتی اظهار داشت: کارهایی که انجام شده است عملاً نشان میدهد فلسفه اسلامی بطور عام و فلسفه صدرا بطور خاص این ظرفیت را دارد از امتداد اجتماعی آن بهره مند شویم.



خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: «فلسفه اسلامی» تعبیری است که برای اشاره به دستاوردهای فلسفی مسلمانان در ضمن سیزده قرن گذشته به کار می رود؛ تلاشی که با یعقوب بن اسحاق کندی و ایجاد نهضت ترجمه شروع شد و تا امروز ادامه دارد. خاستگاه فلسفه اسلامی، یونان باستان است. مسلمانان از قرن دوم هجری، ترجمه آثار فلسفی را شروع کردند. در این قرن بخش زیادی از تألیفات ارسطو و شارحان مدرسه اسکندریه و خیلی از کتب جالینوس و برخی مکالمات افلاطون به عربی ترجمه شد. فلسفه اسلامی با یعقوب کندی آغاز شد ولی با فارابی هویت مستقل خویش را پیدا کرد و با ابن سینا به اوج رسید. گفته شده فارابی، اصول و مبانی فلسفه اسلامی را پایه گذاری کرد اما نتوانست آنرا گسترش دهد اما ابن سینا با نظریه پردازی در موضوعات مختلف و طرح اصول و فروعات فلسفی جدید به گسترش و تکمیل فلسفه اسلامی پرداخت.
در سالیان اخیر بحث های بسیاری پیرامون هویت «فلسفه اسلامی» شکل گرفته است. برخی نگاه انتقادی دارند و «فلسفه اسلامی» را تعبیری متناقض نما در نظر می آورند چون از نظر آنها فلسفه یعنی تفکر آزاد که هیچ قید و پسوندی نمی پذیرد. گروهی دیگر فلسفه اسلامی را فلسفه ای که توسط مسلمانان در کشورهای اسلامی دنباله شده است می دانند ولی گروه دیگری هستند که فلسفه اسلامی را یک دستگاه اندیشه ای مستقل از فلسفه یونان و فلسفه غرب و شرق تلقی می کنند چنانکه علامه مصباح یزدی بر این باور بود که وجود کم ترین ارتباط میان فلسفه و اسلام، برای درستی عنوان فلسفه اسلامی کفایت می کند؛ چنانکه تعدادی از مسائل فلسفه اسلامی، از آموزه های اسلامی نشأت گرفته و تعدادی از آنها در خدمت اثبات آموزه های اسلامی است.
برای تبیین این مساله با عبدالله صلواتی، استاد فلسفه دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی هم صحبت شدیم. پیش تر بخش اول این گفتگو با عنوان «متون مقدس، فیلسوف را گرفتار خودسانسوری نمی کند» انتشار یافته بود.
آنچه در ادامه می خوانید بخش دوم این گفتگو است:
* آیا فلسفه اسلامی این ظرفیت را دارد که همانند فلسفه غربی، صورت انضمامی بپذیرد و بتواند در امور مختلف اجتماعی و سیاسی اثرگذار و تعیین کننده باشد؟
طبیعتاً پاسخ بنده به این پرسش مثبت است و در مقالات مختلف اهتمام کردم این تفکر انضمامی را نشان دهم. اساساً ظرفیت فلسفه اسلامی طوری است هم می توانی آنرا خیلی اوج بدهی و به آسمان ببری و هم می توانی آنرا به زمین بیاوری و از کارکرد زمینی آن بهره مند شوی. بد نیست تفکیک وظایفی هم بشود که برخی پژوهشگران کارکردهای این جهانی فلسفه اسلامی را نشان دهند و طیفی دیگر کارکردهای الهیاتی و وجودی را در فلسفه اسلامی کنکاش کنند. برخی هم این ظرفیت را دارند هم پژوهش های این جهانی فلسفه را پی بگیرند و هم پژوهش های آن سویی فلسفه اسلامی را.
بنده در آثارم دغدغه امتداد فلسفه صدرایی را دارم. در یکی از تالیفاتم به نام «باور در عصر کلیک؛ لطمه های اعتقادی فضای مجازی و راهکارهای آن» از ظرفیت فلسفه اسلامی استفاده کردم هرچند استفاده از این ظرفیت خیلی آشکار نیست ولی در بعضی موارد نمودش مشخص است. همین طور در کتاب «تحول معرفت شناختی فضای مجازی» از ظرفیت فلسفی اسلامی استفاده شده است. می خواهم این را بگویم که امتداد فلسفه صدرایی یا فلسفه اسلامی در امور اجتماعی به این معنا نیست که عیناً اقوال و اصطلاحات یک فلسفه را در مسائل روز به کار بریم و کلیدواژه های آنها را تکرار نماییم بلکه شما از دامنه تأثیر، از ظرفیتی که وجود دارد، از جهت دهی که در فلسفه اسلامی هست می توانید در تحلیل مسائل استفاده کنید.
بنابراین کارهایی که بنده انجام دادم و کارهایی که دیگران در این فقره انجام دادند عملاً نشان میدهد فلسفه اسلامی بطور عام و فلسفه صدرا بطور خاص این ظرفیت را دارد از امتداد اجتماعی آن بهره مند شویم ولی نکته اینجا است در فلسفه ملاصدرا یکسری اصول و مبانی مترقی داریم، همین طور یک نگرش وجودی عمیق داریم و این اصول و مبانی مترقی و این نگرش وجودی، ظرفیت قدرتمندی برای امتداد اجتماعی آن فراهم می آورد که ما را قادر می سازد درباب مسائل اخلاقی روز، حقوق بشر، فضای مجازی و مسائل زیست محیطی و بسیاری از مسائل دیگر از آن استفاده نمائیم و تحلیل خاص خودمان را داشته باشیم. بنظر می رسد برای پویایی فلسفه ملاصدرا نیاز به این تفکر و پژوهش های انضمامی داریم، یعنی پژوهش های انضمامی و توجه به امتداد اجتماعی فلسفه اسلامی امر مستحب نیست، بلکه امروزه یک ضرورت است.
* آیا می توان این ادعا را بیان کرد که ریشه خیلی از مشکلات امروزین جامعه ما بازگشت به نگرش فلسفی ما دارد که بر خوانش ما از امور مختلف همچون دین، فرهنگ و توسعه اثرگذار بوده است؟
می توان گفت ریشه خیلی از مشکلات به ذهن و شناخت برمی گردد و یکی از علومی که درباب شناخت حرف برای گفتن دارد و اصول و مبانی دارد و به شناخت جهت می دهد فلسفه است و از این جهت می تواند ریشه برخی مشکلات را بخشکاند و اصل مشکل را حل کند.
اگر بخواهیم مشکلات را به صورتی طبقه بندی نماییم قسمتی از مشکلات به تبعیض و نابرابری برمی گردد، بخش دیگر به خشونت و جنگ برمی گردد طیفی از مشکلات، به نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی برمی گردد. بنظر می رسد عامل همه اینها به ذهن منتهی می شود و در رأس همه این عوامل، خودخواهی معرفتی، خودشیفتگی، شیفتگی به دنیا، تمامیت خواهی و استبداد است. خودخواهی، خودشیفتگی، شیفتگی به دنیا، استبداد و تمامیت خواهی به انگاره های ما برمی گردد، به عدم انعطاف ذهنی و وجودی ما برمی گردد. چون تمایل نداریم از خود و تمایلات خود و علایقی که در ما نهادینه شده بیرون بزنیم و خویش را در معرض حقایق قرار دهیم. علی القاعده در اینجا فلسفه به ما کمک می نماید و ظرفیت خوبی دارد به جهت اینکه یک گشودگی و انعطاف ذهنی و وجودی برای ما پدید آورد. همچنین، فلسفه ظرفیت خوبی دارد که با خودمان در صلح باشیم تا با دیگران در وضعیت صلح قرار بگیریم.
*آیا انحصارگرایی در این زمینه ایجاد مانع جدی می کند؟
در بحث شناخت ما دیدگاه های انحصارگرا داریم. این دیدگاه انحصارگرا وقتی در حوزه دین بیاید دین را گرفتار مشکل می کند، وقتی در سیاست بیاید سیاست را گرفتار مشکل می کند، وقتی در اقتصاد بیاید اقتصاد را گرفتار مشکل می کند یعنی ویروسی است که همه امور را مبتلا می کند و امور را از منطق و کارکرد و اهداف خودش دور می کند. یکی از جاهایی که نگاه انحصارگرا ما را گرفتار ‌پریشانی و نابسامانی می کند جایی است که این نگاه در دین راه پیدا می کند و دین را منحصر در سطح خاصی می کند. در دین استعاره های متفاوت وجود دارد اما نگاه های انحصارگرا قسمتی از این استعاره ها را برجسته می کنند و برخی را نادیده می گیرند.
قرآن به تعبیر مفسران بزرگ لایه ها و سطوح و مراتب مختلفی دارد و هر انسانی به حسب این که در چه سطحی باشد با افقی از قرآن هم افق می شود. فلسفه و عرفان به ما کمک می کنند تا در سطح وجودی بالاتری قرار بگیریم و از ظرفیت قرآن بیشترین بهره را ببریم، یعنی وقتی به لحاظ وجودی در سطح بالاتری قرار بگیریم سطوح بالاتری از آیات را مورد استفاده قرار می دهیم. از این منظر، فلسفه ظرفیتی در اختیار ما قرار می دهد که از دید انحصارگرا خارج شویم و انگاره های خودمان را مدیریت نماییم، شناخت خودمان را مدیریت نماییم و در بخش اخلاق بتوانیم گشودگی و انعطاف ذهنی نسبت به دیگری پیدا نماییم. همه اینها دست به دست هم می دهند تا اولاً ریشه مشکلات را از بین ببریم و ثانیاً انسان متعالی را به جامعه تحویل دهیم تا بتواند یک زندگی مطلوب و ارزشمندی را برای بشر به ارمغان بیاورد و ثالثاً راه را از بیراهه و خردمندی را از حماقت، حقیقت را از توهم، و حق را از باطل تشخیص دهیم.


منبع:

1403/02/04
12:41:00
5.0 / 5
108
تگهای خبر: اسلام , اسلامی , دانش , دستگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۵
عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس