زشت زیبا، زیبای زشت روایتی عمیق از معنای حقیقی زیبایی در عصر ظواهر
به گزارش عطر حرم، زشتِ زیبا، زیبایِ زشت داستانی است در رابطه با یک دختر به نام ماریا که بیشتر از ده سال از زندگی او را روایت می کند، بلکه آینه ای است تمام عیار که تمامی ما را در مقابل خود قرار می دهد.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، در دنیایی که چشم ها اسیر ظواهر و دل ها گرفتار قشرِ امور شده اند، در زمانه ای که معیارهای سطحی و گذرا جای ارزش های والای انسانی را گرفته اند، در عصری که فیلترهای مجازی، آرایش های سنگین و جراحی های زیبایی تعریف نوینی از زیباییِ انسانی خلق کرده اند، اثری درخشان و متفاوت به دست ما می رسد که با قلمی روان، زبانی دلنشین و نگاهی عمیق، مرز میان زیبایی و زشتی را باردیگر تعریف می کند و ما را به بازبینی در باورها و سنجه های خویش فرامی خواند.
زشتِ زیبا، زیبایِ زشت نه تنها داستانی است درباره ی یک دختر به نام ماریا که بالاتر از ده سال از زندگی او را روایت می کند، بلکه آینه ای است تمام عیار که تمامی ما را در مقابل خود قرار می دهد و از ما می خواهد که به عمیق ترین لایه های وجودمان بنگریم و ببینیم که واقعا چه چیزی را زیبا می پنداریم و چه چیزی را زشت، و مهم تر از همه، این معیارها را بر چه پایه ای استوار کرده ایم.
رویکردی متفاوت به پرسشی ازلی
سید محی الدین حسینی، قلم زنی توانا و اندیشمندی است که با آثار باارزش خود چون «مریم در قرآن» و «خلوتگاه عشق» توانسته است پلی استوار میان معنویت و ادبیات بسازد. ایشان که مدیریت مؤسسه بین المللی حضرت زینب (سلام الله علیها) را بر عهده دارند و سال هاست در زمینه فرهنگ و اندیشه اسلامی فعالیت می نمایند، این دفعه با نگاهی نو، جسورانه و با این حال محکم، به دل یکی از دغدغه های اساسی انسان معاصر پرداخته اند.
آنچه در آثار سید حسینی همیشه قابل توجه بوده، قدرت وی در ترکیب معنویت با زندگی روزمره، آمیختن تعالیم دینی با دغدغه های جوانان، و بیان مسایل عمیق با زبانی ساده و روان است. او نویسنده ای است که نه تنها بدنبال انتقال دانش است، بلکه بدنبال ایجاد تحول در نگرش و رفتار مخاطبان خویش می باشد. در این کتاب نیز، این خاصیت به خوبی نمایان است؛ او نه موعظه می کند و نه سخنرانی، بلکه با روایت داستانی و شخصیت پردازی دقیق، ما را به تفکر وا می دارد.
آنچه این کتاب را از دیگر آثار ادبی و معنوی متمایز می سازد، نگاه چندلایه و عمیق آن به مفهوم زیبایی است. نویسنده با استفاده از روایت داستانی جذاب، شخصیت پردازی واقع گرایانه، و استفاده هوشمندانه از الگوهای قرآنی و تاریخی، ما را به سفری دعوت می کند که در آن زیبایی ظاهر در مقابل زیبایی باطن به چالش کشیده می شود. نویسنده با مهارت نشان میدهد که چطور جامعه مدرن تنها به یک بُعد از زیبایی توجه دارد و سایر ابعاد را نادیده می گیرد. او با زبانی نقادانه اما سازنده، به این نکته می پردازد که چطور رسانه ها، شبکه های اجتماعی و فرهنگ عمومی، تعریفی محدود و گاه مخرب از زیبایی عرضه می دهند که جوانان را به سوی ظاهرگرایی و خودشیفتگی سوق می دهد.
در این اثر، عشق واقعی از شیفتگی سطحی جدا می گردد و نویسنده با ظرافت نشان میدهد که چطور عشق واقعی بر پایه شناخت، احترام، همدلی و ارزش های مشترک بنا می شود، نه برمبنای جذابیت ظاهری و شور گذرا. او به تفاوت میان «بهره کشی از کسی» و «عشق به کسی» می پردازد و این تمایز را به روشی روشن و قابل فهم برای خوانندگان ترسیم می کند. همچنین، ارزش های انسانی بر معیارهای مادی برتری می یابند و نویسنده با بهره گیری از داستان های قرآنی، خصوصاً داستان حضرت یوسف و حضرت مریم، نشان میدهد که چطور افراد بزرگ تاریخ، زیبایی واقعی را در تقوا، پاکی، ایثار و خدمت به دیگران یافته اند، نه در ظواهر و امکانات مادی.
ماریا؛ آینه ای از تمامی ما
داستان از زبان ماریا روایت می شود، دختری که بالاتر از ده سال از زندگی او را شاهد می باشیم. ماریا نماینده همه ماست؛ جوانی که در دنیایی زندگی می کند که ارزش انسان را با رنگ پوست، بافت مو، رنگ چشم، اندازه بدن و نوع پوشش می سنجد. دنیایی که در آن زیبایی ظاهر تنها معیار عشق، محبت، موفقیت و حتی ارزشمندی انسانی شده است.
او در خانواده ای رشد می کند که در آن مادر و پدر، توجه و محبت کافی به او ندارند. برادرانش مورد علاقه پدر و مادرند و او احساس می کند که تنها بزرگ شده است. این احساس تنهایی، او را به سوی جستجوی توجه و محبت در بیرون از خانه سوق می دهد. او شاهد است که چطور مادرش حتی به سگ خانه بیش از او توجه می کند و این دردی است که خیلی از جوانان امروز با آن دست و پنجه نرم می کنند.
اما ماریا در این راه پرفراز و نشیب، با شخصیت هایی آشنا می شود که دیدگاه او را تغییر می دهند. جولیه، دوست او، نماینده آن دسته از جوانانی است که زیبایی ظاهر را تنها هدف زندگی می دانند و حاضرند برای رسیدن به آن، هر زحمتی را متحمل شوند. او باور دارد که ارزش انسان در میزان توجهی است که دیگران به او می کنند و این توجه تنها بوسیله زیبایی ظاهر قابل دستیابی است. او به ماریا می گوید که باید لباس های گران قیمت بپوشد، با ماشین های لوکس برود، به مهمانی های پرزرق و برق حضور یابد و همیشه در شبکه های اجتماعی تصاویر خودرا به نمایش بگذارد تا مورد توجه قرار گیرد.
در مقابل، ماریا با مطالعه، تفکر و الهام گرفتن از شخصیت های بزرگ تاریخ، خصوصاً حضرت یوسف که با وجود زیبایی بی نظیر ظاهری، عفت و پاکی را بر شهوت ترجیح داد، و حضرت مریم که با پاکی و تقوایش، الگوی زنان جهان شد، راهی نو می یابد. وی همینطور از شهید مصطفی چمران، که با وجود داشتن امکانات مادی و علمی بسیار، زندگی ساده و متواضعانه ای را برگزید و جانش را در راه دفاع از میهن فدا کرد، الهام می گیرد. ماریا در نهایت می فهمد که جسم است که پیر می شود، نه روح، و این که باید برای روحش مشتری و خریدار پیدا کند، نه برای جسمش.
ماریا می آموزد که چطور از دام ظواهر رها شود، چطور به زیبایی درونی بیندیشد، چطور عشق واقعی را از شور گذرا تشخیص دهد و چطور ارزش خودرا نه برمبنای نگاه دیگران، بلکه برمبنای ارزش های انسانی و معنوی بسنجد. او می فهمد که زشتِ ظاهر می تواند زیباترین زیبایی باشد، اگر از درون پاک، مهربان و با ارزش باشد، و زیبایِ ظاهر می تواند زشت ترین زشتی باشد، اگر از درون خالی، بی محتوا و خودمحور باشد.
چرا این کتاب را بخوانیم؟
این اثر برای همه ماست؛ برای نوجوانانی که درحال ایجاد هویت خود هستند، برای جوانانی که در جستجوی عشق و محبت واقعی اند، برای والدینی که می خواهند فرزندان خودرا در دنیای پر از چالش امروز راهنمایی کنند، و برای همه کسانیکه به دنبال خودشناسی واقعی هستند و می خواهند بدانند که واقعا چه کسی هستند، نه آن چه که دیگران از آنها انتظار دارند یا آن چه که رسانه ها به آنها تلقین می کنند.
این کتاب برای کسانی است که می خواهند معیارهای خودرا از نو بسنجند و ببینند که آیا ارزش هایی که برمبنای آنها زندگی می کنند، واقعا ارزش هایی هستند که به سعادت و آرامش درونی منتهی می شوند یا صرفا تقلیدهایی کورکورانه از فرهنگ غالب جامعه هستند. برای کسانیکه در جستجوی عشقی ماندگار بر پایه ارزش های انسانی اند، نه عشقی سطحی و گذرا که برمبنای جذابیت ظاهری و شور لحظه ای بنا شده باشد. و برای کسانیکه باور دارند زیبایی واقعی در اعماق روح جای دارد، در مهربانی، در ایثار، در وفاداری، در خدمت به دیگران، و در تقوا و پاکی، نه صرفا در صورت زیبا، اندام متناسب یا پوشش مد روز.
روایت داستانی و تاملات فلسفی
یکی از نقاط قوت این کتاب، زبان ساده، روان و دلنشین آنست. نویسنده با مهارت توانسته است مفاهیم عمیق فلسفی و معنوی را به زبانی بیان کند که برای نوجوانان و جوانان بطورکامل قابل فهم و جذاب است. او از اصطلاحات پیچیده و خشک پرهیز کرده و بجای آن، از روایت داستانی، مثال های ملموس و زبان امروزی بهره برده است.
سبک نگارش نویسنده، تلفیقی از روایت داستانی، تأملات فلسفی و آموزه های معنوی است که به گونه ای هماهنگ و طبیعی در کنار هم قرار گرفته اند. خواننده در طول مطالعه این کتاب، احساس می کند که درحال گفتگو با دوستی صمیمی است که تجربیات و نتایج خودرا با او در بین می گذارد، نه این که درحال شنیدن سخنرانی یا موعظه ای خشک و بی روح است.
پیام غائی این کتاب، دعوت به تحول در نگرش و رفتار است. نویسنده از ما می خواهد که دست از قضاوت سطحی برداریم، به عمق امور بنگریم، ارزش واقعی انسان ها را در درون آنها بجوییم، نه در ظاهر آنها، و زندگی خودرا بر پایه ارزش های پایدار و معنوی بنا نماییم، نه برمبنای معیارهای گذرا و سطحی جامعه مدرن.
او به ما یادآوری می کند که زیبایی واقعی، زیبایی جاودان، زیبایی که هیچ گاه محو نمی گردد، زیبایی روح است. و این زیبایی در دسترس همه ماست، فارغ از این که چه ظاهری داریم، به چه خانواده ای تعلق داریم، یا چه امکانات مادی در اختیار داریم. کتاب به ما می آموزد که انگار حقایق دارند خودشان را نشان می دهند؛ انگار سری ظواهر، جای خودشان را به حقایق داده اند، انگار مجازها با حقیقت ها جابه جا شده اند، و انگار لفظ ها رفته اند و معناها دارند می آیند.
برای تهیه این اثر باارزش و همراهی با این سفر معنوی، برای آشنایی بیشتر با دیگر آثار نویسنده و برای دریافت اطلاعات تکمیلی درباره ی کارهای مؤسسه بین المللی حضرت زینب (سلام الله علیها)، می توانید به پیج اینستاگرام و یا کانال ایتای مؤسسه مراجعه فرمائید واین اثر ماندگار را به کتابخانه خود اضافه کنید. بطور خلاصه، او می فهمد که زشتِ ظاهر می تواند زیباترین زیبایی باشد، اگر از درون پاک، مهربان و با ارزش باشد، و زیبایِ ظاهر می تواند زشت ترین زشتی باشد، اگر از درون خالی، بی محتوا و خودمحور باشد. و این زیبایی در دسترس همه ماست، فارغ از اینکه چه ظاهری داریم، به چه خانواده ای تعلق داریم، یا چه امکانات مادی در اختیار داریم. کتاب به ما می آموزد که انگار حقایق دارند خودشان را نشان می دهند؛ انگار سری ظواهر، جای خودشان را به حقایق داده اند، انگار مجازها با حقیقت ها جابه جا شده اند، و انگار لفظ ها رفته اند و معناها دارند می آیند.
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان عطرحرم در مورد این مطلب